نگاهی به دو کتاب «آ دلارام» و «جان محبوب» از آصف رحمانی پارسی✳️ این متن، بخشی از برنامهٔ برنامهٔ رادیویی «قند پارسی» به تهیهکنندگی زینب بیات است. نسخهٔ صوتی این برنامه نیز در کانال تلگرامی زینب بیات با این نشانی در دسترس است.
https://t.me/zaynabbayat/3948شمالا میزنه شال زری را
دو زلفای زرافشان پری را
به ای عشوهگری و غمزهبازی
ببرده رونق جادوگری را
آصف رحمانی همه غزلهای شیوا دارد و هم در مثنویسرایی دستی دارد و در کنار اینها البته در قالب رباعی و دوبیتی هم کار کرده است. علاقهٔ او به این دو قالب، سبب شد که با همراهی برادر خود رفیع رحمانی، گزیدهای از رباعیها و دوبیتیهای شاعر معاصر افغانستان عبدالقهار عاصی را با عنوان «هر بار که از دهکدهات میگذرم» تدوین کند و به چاپ بسپارد.
اما برگردیم به کتابهای
«آدلارام» و «جان محبوب» که هر دو، مجموعهٔ دوبیتیهای این شاعر تواناست.
آدلارام را انتشارات «آن» منتشر کرده است و در آن ۲۵۰ دوبیتی از این شاعر گنجانده شده است طرح جلد برگآرایی آن کار روحالامین امینی است. «جان محبوب» به وسیلهٔ نشر جوان منتشر شده و آن هم به همین تعداد دوبیتی در خود دارد. طرح جلد و برگآرایی آن کار حسینعلی ابراهیمی است. هر دو کتاب با ویرایش و پانویسی فریده رحمانی پارسی منتشر شده است.
جدایی حسرت و ماتم جدایی
نمیشه ساعتی از غم جدایی
جدایی گر دمی باشه به قرآن
نمیارزه به یک شلغم، جدایی
رحمانی در این شعرها از زبان محاوره بهره برده است و این قضیه البته در قالب دوبیتی از دیرباز سابقه دارد. دوبیتیهای باباطاهر عریان نیز با زبان محاوره سروده شده است و در واقع دوبیتی، یکی از قالبهای مناسب برای شعر محاوره یا فولکلکوریک است. ما در تمام قلمرو زبان فارسی دوبیتیهای محلی داریم که بسیاری از اینها البته شاعرانی گمنام و بینام و نشان دارند.
مزیت مهم شعرهای محاوره این است که ارتباط مستقیمی با عموم مردم میگیرند. اینها به راحتی قابل فهماند و قابل زمزمه و حتی اجرا در قالب موسیقی. خیلی از آهنگهای معروف فارسی، شعرهایشان دوبیتیهای محاورهای است.
بسیاری از واژگان و اصطلاحات محلی که در شعر رسمی ما کمتر ظاهر میشوند، در این دوبیتیها به کار میروند و اینها هم سبب غنای شعر میشوند، هم به وسیلهٔ شعر عمومیت و ماندگاری مییابند.
خدایا، غصه گم میشه، نمیشه
به مثل مرده تُم میشه، نمیشه
الهی که درخت جنگ از ای خاک
به بر غلته، مچم میشه، نمیشه
همیشه سبزه جو پاینده باشی
پر آو و خرم و خوشخنده باشی
به زیر پای دشمن تو به خاکّه
مه غشغل شم ولی تو زنده باشی
کاربرد کلمهٔ «من چه میدانم» به صورت بسیار مخفف «مچم» یا تعبیر «به خاکّه» به معنی این که «بی اهمیت است» یا کلمهٔ «غشغل» به معنی «پایمال» نشانهای از این اصطلاحات یا شکل تلفظ محاورهای کلمات است و به جای خود البته ارزش دارد.
البته شاعر به این که ممکن است این کلمات چه از نظر شکل تلفظ و چه از نظر معنی برای مخاطبان دشوار باشد آگاه است و از همین روی، در پاورقی صفحات، کلمات دشوار را معنی کرده است. این پاورقیها یک ارزش افزوده به این کتابها داده است و به کمک آنها ما با بسیاری از واژههای محلی هرات آشنا میشویم، واژههایی که گاهی حتی برای خیلی از مردم خود هرات هم تازگی دارد. اینها به این وسیله ثبت کتاب میشود و میتواند به عنوان یک ذخیرهٔ فرهنگی و واژگانی به کار آید.
بسیاری از دوبیتیهای رحمانی در این دو کتاب، عاشقانه است و در آنها مناسبات بسیار لطیف و در عین حال مردمی میان عاشق و معشوق بیان شده است.
تو میخندی و قندو میزنم مه
دوبیتی گفته چَوچَو میزنم مه
چو کفترهای صحرایی شو و روز
به دور سر تو، تَو تَو میزنم مه
دریغ که شاعر توانای این دو کتاب، در ماههای اخیر بعد از تحمل چند دهه دشواریهای زندگی و فعالیت ادبی در زادگاه خود و تداوم فعالیت در این شهر، اینک راهی کشورهای دور شده و سفر او، یادآور این دوبیتی است که خود سروده است.
ترانه در حصار خو بمُنده
دوبیتی از دوتار خود بمنده
نه آوازی، نه عشقی، نه امیدی
هرات از شار و بار خو بمنده@mkazemkazemi