🔷 مسافران که یکایک پیاده گردیدند
سهراه خون و سرکهای مرده را دیدند
سه چهار مرد مسلح، خشاب نو کردند
و در برابر مردم به طعنه خندیدند
کنار شانهی هم ایستادشان کردند
و مثل مهرهی شطرنج بر زمین چیدند
کنار ریش درازی نشست تا قنداق
ز خواب دخترکان يتيم ترسیدند
جنازهها را بردند تا سر چاهی
و جیبهای تهی را دوباره پالیدند
سه چهار کرکس و سگ، دور چاه میگشتند
شبانه دخترکان، خواب صلح میدیدند
🍀 غزل مسافران از محمدشریف
سعیدی 🔶نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🧩 تهیهکننده و گوینده: زینب بیات
🎤کارشناس: اسماعیل امینی
پ.ن: سرک: خیابان
پالیدن: گشتن، جستجو کردن
#قند_پارسی#محمد_شریف_سعیدی#وطن_فارسی#رادیو_دری@zaynabbayat