نیما و اسطوره طبیعت
یکي از شاعران بزرگ كه نگاه او به طبيعت حاصل ژرفنگري و زندگي او در طبيعت است نيماست. نيما شاعر دردمند و فرزند كوهستان ذهن و زبان و جان و پيوندش با طبيعت درآميخته است و با طبيعت عجين است. انگار با زبان نمادين و مصالح طبيعت بهدنبال نيمهي كائناتي خود است. نیمه ای كه با هجوم آهن و سيطرهي ماشين و عقل ابزاري انسان و جهان آن را از كف داده است. گويا مصداق بارز اين گفتهي ريكور است كه «انسان براي رسيدن به آرامش و رهايي بايد به وحشي نيكاش بازگردد» پدر شعر نو انگار ميخواهد با زبان نمادين و دست مايههاي طبيعت به من آغازين خود بازگرددو مخاطبانش را نيز در آفرينههاي نمادين و طبيعي به آن آرامش نخستين برساند.
در افسانه ميسرايد:
اي فسانه مرا آرزو نيست
كه بچینندم و دوست دارند
زادهي كوهم و آوارهي ابر
به كه بر سبزهام واگذارند
با بهاري كه هستم در آغوش (نیما،۲۵۷:۱۳۷۲) .
راوي خود را زادهي كوه ميداند و آوارهي ابر كه اين بند در زيرساخت اسطورهاياش انسان را به زمان و مكان آغازين ميبرد و به انساني كه ابر و كوه برايش داراي روح و جانند و بهاري كه با او همآغوشی ميكند و در جاي ديگر
ميگويد: .
در كهستانهاي ما مرغي است
كه به روي صخرههاي خلوت و خاموش ميخواند
او زباني جز زبان خود نميداند (مجموعه اشعار، ۲۵۹) .
و در جايي ديگر:
مرغ آمين دردآلوديست كاواره بمانده
رفته تا آن سوي اين بيدادخانه
بازگشته و رغبتش ديگر ز رنجوري
نه سوي آب و دانه
نوبت روز گشايش را
در پي چاره بمانده (همان، ۴۹۱)
در اين دو بند از نماد اسطورهاي مرغ بهره گرفته است چون
نيما حتي گاهي از روساختهاي اسطورهاي و باورهايي كه در بين مردم رايج است نيز بهره ميگيرد. .
در شعر داروگ می گوید:
خشگ آمد گشتگاه من
در جوار كشت همسايه
گرچه ميگويند:
«ميگريند روي ساحل نزديك
سوگواران در ميان سوگواران
قاصد روزان ابري داروگ كي ميرسد باران (همان، ۵۰۴)
درعنوان شعر از اسطورهاي بهره گرفته كه حضورش، ذهنيت انسان را به فضاي مقدس ميبرد «داروگ» كه نامش با باران، نماد تجديد حيات و دگرديسي پيوند دارد، ديگر اين كه نيما به آئيني بهنام «شيلان» اشاره می کند. در زمان خشكسالي مردم با پختن آش نذري به دعاي بارانخواهي ميپرداختند و اين يكي از كهنترين آئينهايي است كه در كشور ايران بهويژه مازندران مرسوم بود. زنان با جمعآوري شير از خانهها آش ميپختند و دعا ميكردند كه «الهي باران ببارد» و کشتزارها سيراب گردد. بايد گفت كه حضور اين اسطوره در شعر نيما نتيجه آگاهي او از باورهاي عاميانهاي است كه در بين مردم رايج بوده است. نيما با طبيعت زندگي كرده، همهي اجزاي طبيعت را از نظر گذرانده و در جزئيترين عنصر آن به تأمل و تفكر پرداخته. ديگر اينكه باورهاي مردم در ارتباط با طبيعت و مظاهر آن را به دقت از نظر گذرانده و ادراك خود را به شعر منتقل كرده است. اگر نيما «كشتگاه» ميگويد بهواقع آن را تجربه كرده است يا اگر ميگويد: «خانهام ابري است» ابر درونِ خانه را در كوهستان خودش لمس نموده است يا اگر ميگويد: «از فراز گردنه خرد و خراب مست، باد ميپيچد» باد مست و ترسآور را در گردنهها و كوهپايه با چشم خود مشاهده كرده است
#نشر_ناسنگ #اسطوره_و_شعر 📖#جلیل_قیصری ✍️#ابراهیم_نجاری✍️@nasangpubWebsite:
www.nasangpub.comhttps://www.instagram.com/nasangpub/