دیروز که این مطلب را نوشتم و آخر آن گفتم به قول علیرضا قربانی، در اصل باید میگفتم به قول محمدعلی بهمنی. چون شاعر آن مصرع، بهمنی بود. همان کسی که دیشب به رحمت خدا رفت.
🔹قطعا او از لطیفترین و رقیقترین غزلسرایان معاصر بود. شما این اثر بینظیر هنری را ببینید که چگونه تخیل زبانی، بصری و موسیقایی را به هم پیوند زده است: پُر نقشتر از فرشِ دلم بافتهای نیست بس که گره زد به گره حوصلهها را..
🔹این شعر بینظیر با صدای علیرضا قربانی و صحنههای سریال وضعیت سفید، در ذهن من ماندگار خواهد شد:
گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصلهها را» تا زودتر از واقعه گویم گِلهها را
چون آینه پیشِ تو نشستم که ببینی در من اثرِ سختترین زلزلهها را
پُر نقشتر از فرشِ دلم بافتهای نیست از بس که گره زد به گره حوصلهها را
ما تلخیِ نه گفتن مان را که چشیدیم وقت است بنوشیم از این پس بلهها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته یک بارِ دگر پر زدن چلچلهها را
یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئلهها را