انتقام فراگیر

#سعید_سلطان‌پور
Channel
Politics
Humor and Entertainment
News and Media
Social Networks
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel انتقام فراگیر
@tashakolefaragir1Promote
249
subscribers
8.26K
photos
7.08K
videos
7.17K
links
چه موضوع ای زیبا تر از آن است که از غم ها و دردهای مان در این سالیان دراز بگوییم و دست به کاری بزنیم تا فردایی روشن را بتوانیم برای همه به ارمغان بیاوریم پس بیاییم برخیزیم! مردمی که به دیدنِ جاری شدنِ خون عادت کرده‌اند خیلی زود یاد می‌گیرند...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚩 سر اومد زمستون

سر اومد زمستون شکفته بهارون گل سرخه خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخه خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوها لاله زارن لاله ها بیدارن تو کوها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
تو کوها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
توی کوهستون دلش بیداره عطر گل و گندم داره میاره
توی سینش جان جان جان تویه سینش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره جان جان یه جنگل ستاره داره
یه جنگل ستاره داره جان جان یه جنگل ستاره داره
سر اومد زمستون شکفته بهارون گل سرخه خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخه خورشید باز اومد و شب شد گریزون
لبش خنده ی نور دلش شعله ی شور صداش چشمه و یادش آهوی جنگله دور
صداش چشمه و یادش آهوی جنگله دور

شعر :
#سعید_سلطانپور
نوازنده تار :
#علی_قمصری

#ما_اهل_عقب‌_نشینی_نیستیم

#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

       
#جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از
#گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#ایران_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
#مرگ_بر_خامنه_ای
#مرگ_بر_دیکتاتور
#مرگ_بر_پاسدار
#مرگ_بر_حزب_الله
#مرگ_بر_صهیونیست
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚩 سر اومد زمستون
شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوهها لاله زارن
لاله ها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
توی کوهستون
دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم
داره مییاره
توی سینه اش جان جان جان
توی سینه اش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
سر اومد زمستون
شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوهها لاله زارن
لاله ها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
توی کوهستون
دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم
داره مییاره
توی سینه اش جان جان جان
...

سرود #آفتابکاران
بر اساس یک ملودی ارمنستانی
شعر: #سعید_سلطان‌پور
اجرا: #مسعود_حسن‌زاده
با تغییراتی به ضرورت گویش افغانستانی

#ما_اهل_عقب‌_نشینی_نیستیم

#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#ایران_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
🚩 انقلابی,
نام دیگرش انسان است,
که دیگر برده پول نیست,
که جز از حق اطاعت نمی کند,
که با اعتماد گام بر میدارد
چراکه خورشید علم وآگاهی
از افق سرخ بر خواهد خواست.
در برابر تو,فقر وحشی
در برابرتو,فشار بردگی
انقلابی عزم می کند
باتفنگی آماده شلیک!
میتوان اورا در باریک راها دید
که با رفقام گام می زند.
می خنند,به مسخره می گیرد
در حالیکه جانش در خطر است
در سوسوی نگاهش,مصمم
بادرخشش اندیشه شعله می گیرد
…….با مبارزه اش برای کمون
اومیدانست که زمین یکی است
که نباید تقسیمش کرد
که طبیعت سرچشمه ایست
و ثروت سرمایه ای که
هر کس حق دارد از آن بهره برد.
او ماشینی را باز میفروشد
او نمیخواهد دیگر کمر خم کند
در بخار مداوم,در کار
چرا که استثمار گر
از یک وسیله نجات
ابزار بردگی می سازد.
او دربرابر طبقه اربان
او جنگی صنفی می کند
جنگی که نهایتی ندارد
تا زمانی که
در زیر این پرچم سپهر
کسی ثروت می اندوزد
به آنکه کار کند
و کارگری گرسنه است.
به بورژوازی قوت انگیز
اودیگر نمی خواهد سودی دهد
چند ملیون در تمام سال
بروی شماست
بر روی گوشت شما
که چنین تکه تکه می کند
چنین سودی را
گارگران,معدنچیان,دهقانان
او می فهمد,مادر دوست داشتنی اما
سیاره ای که شکوه می کند
از حاکمیت فردی
او میخواهد جهانی را به گونه ای سازمان دهد
تا از شیره جانش
عدالتی,جهان گستر جاری شود.

آوازهای بند
پائيز ۴٧ – بهار ۵١
رفیق فدائی
#سعید_سلطانپور


#ما_اهل_عقب‌_نشینی_نیستیم

#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
🌳من جنگلم ، شکوه درختان و بر گها
جاری ست در ملالت آوازهای من
مسکون باغ خویشم و در دشت بادها
با بال بی شماری برگان و شاخه ها
تکرار می شوند
پروازهای من
آغوشم آشيان سبز پرنده هاست
تا کهکشان سربی شعله ور شود
تا بال کاروان سفيد کبوتران
با خون آفتاب سحرگاه تر شود
از بام سبز خویش بر امواج آفتاب
پلک هزار پنجره را باز می کنم
یا در سکوت کهنه و مرطوب خویشتن
پروازها به سوی افق های دوردست
آغاز می کنم.
در قلب سبز من
جا پای آهوان و پلنگان
سوی هزار چشمه روشن اشاره هاست
هر شاخه رها شده در شاخه آبی بزرگ
از اوج قله های درختان
شعری برای چشمه سرخ ستاره هاست
حتی برای مردم بيگانه دوستم
روزی اگر گوزن غریبی ز راه دور
در هول نعل توسن صيادها گریخت
اندامهای سبز منش آشيانه شد
بادی اگر به سوی من آمد شتابناک
لرزید شاخه های من و بر گهای من
لغزید روی برکه سبز و ترانه شد
دیگر مرا هراس پلنگ و گراز نيست
بيگانه مانده قصه بيگانگی مرا
تخدیر شد به باد هلاهل، جان
تصویر شد دلم
در قاب قلبهای غریبان
در دوردید من
از دوردست دشت
یک روز می دمد تب توفان
من باز شاخه ها را – دستان مژده را-
افراشته ز قله ی لرزان هر درخت
با خنده سار باد
پيوند می زنم
توفان به ریشه های من آویزد آزمند:
شاید نوازش است مرا زخم ریشه ها
لبخند می زنم
یک شب که در زلال غم آلود ماهتاب
دشت وسيع و خالی شب گریه می کند
توفان ردای جنگل سبز گذشته را
با پنجه های وحشی شن ها دریده است
جنگل هنوز در شب ویران
اندیشه می کند:
شاید نوازش است مرا زخم ریشه ها
شاید پرنده اند همه ریگهای سرد
توفان ترانه ای است بزرگ و شکوهمند.
من باغ سبز و همهمه پرداز جنگلم
اندیشه می کنم :
توفان ترانه ای ست بزرگ و شکوهمند.
بيگانه مانده قصد بيگانگی مرا
می گریم از محبت بی اعتبار خویش
بی مرز، بی غروی ، ابد پایان
حتی برای مردم بيگانه دوستم
حتی برای شعله توفان.


سعید سلطانپور
ازمجموعه ی " صدای میرا "
#سعید_سلطانپور

@Demokrasi_Shorai
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚩چهار حرف | #سعید_سلطانپور

موسیقی: اَبِل کوژنیفسکی -  بیا، شب لطیف
تئاتر امروز
گروه تئاتر اگزیت

در یوتیوب
https://youtu.be/6sq2yGFMJ6Y


#ما_اهل_عقب‌_نشینی_نیستیم

#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی



🚩 با کشورم چه رفته است
با کشورم چه رفته است
که زندان‌ها
از شبنم و شقایق
سرشاراند
و بازماندگان شهیدان
انبوه ابرهای پریشان و سوگوار
درسوگ لاله‌های سوخته
می‌بارند
با کشورم چه رفته است
که گل‌ها هنوز
سوگوارند
با شور گردباد
آنک
منم
که تفته‌‌تر از گردبادها
در خارزار بادیه می‌‌چرخم
تا آتش نهفته به خاکستر
آشفته‌‌تر ز نعره‌ی خورشید‌های تیر
از قلب خاک‌‌های فراموش سر کشد
تا از قنات حنجره‌‌ها
موج خشم و خون
روی غروب سوخته‌‌ی مرگ پر کشد
این نعره‌ی من است
این نعره‌ی من است
که روی فلات می‌پیچد
و خاک‌‌های سکوت زمانه‌‌ی تاریک را
می‌‌آشوبد
و با هزار مشت گران
بر آب‌‌های عمان می‌کوبد
این نعره‌ی من است
که می‌‌روبد خاکستر زمان را
از خشم روزگار
بعد از تو ای
ای گلشن ستاره‌ی دنباله‌دار اعدام
ای خسرو بزرگ
که برق و لرزه در ارکان خسروان بودی
ای آخرین ستاره
خونین‌ترین سرور
در باغ ارغوان
در ازدحام خلق
در دور دست و نزدیک
من هیچ نیستم
جز آن مسلسلی که در
زمینه‌ی یک انقلاب می‌‌گذرد
و خالی و برهنه و خون‌آلود
سهم و سترگ و سنگین
در خون توده‌‌های جوان
می‌‌غلتد
تا مثل خار سهمناک و درشتی
روییده بر گریوهای گل سرخ
آینده را بماند در چشم روزگار
یاد آور شهادت شوریدگان خلق
بر ارتش مهاجم این نازی، این تزار
ای خشم ماندگار
ای خشم
خورشید انفجار
ای خشم
تا جوخه‌های مخفی اعدام
در جامه‌‌های رسمی
آنک
آنک هزار لاش خوار ای خشم
مثل هزار توسن یال افشان
خون شیهه بسته است
بر این ویران
دیگر ببار
ببار ای خشم
ای خشم
چون گدازه‌ی آتشفشان ببار
روی شب شکسته استعمار
اما دریغ و درد
که جبریل‌های اوت
با شهپر سپید
از هر طرف فرود می‌‌آیند
و قلب عاشقان زمان را
با چشم و چنگ و دندان
می‌خایند
و پنجه‌های وحشت پنهان را
با خون این قبیله
می‌آلایند
با این همه شجاع
با این همه شهید
با کشورم چه رفته است
که از خاک میهن گلگون
از کوچه‌های دهکده
از کوچه‌‌های شهر
از کوچه‌‌های آتش
از کوچه‌‌های خون
با قلب سربداران
با قامت قیام
انبوه پاره پوشان
انبوه ناگهان
انبوه انتقام
نمی‌آیند
چشم صبور مردان
دیری‌ ست
در پرده‌های اشک نشسته است
دیری ‌ست
قلب عشق در گوشه‌‌‌های بند
شکسته است
چندان ز تنگنای قفس
خواندیم
که از پاره‌‌های زخم
گلو بسته است
ای دست انقلاب
مشت درشت مردم
گل مشت آفتاب
با کشورم چه رفته است.

 
شعر و صدای رفیق فدایی: #سعید_سلطانپور
#ما_اهل_عقب‌_نشینی_نیستیم

#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚩از درون شب تار، می شکوفد گل صبح
خنده بر لب، گل خورشید کند، جلوه بر کوه بلند
نیست تردید زمستان گذرد
وز پی‌اش پیک بهار
با هزاران گل سرخ
بی‌گمان می‌آید
در گذرگاه شب تار، به دروازه‌ی نور
گل مینای جوان
خون بیفشانده تمام
روی دیوار زمان
لاله‌ها نیز نهادند به دل، همگی داغ سیاه
گرچه شب هست هنوز، با سیه‌چنگ بر این بام آونگ
آسمان غرق ستاره است و لیک
آسمان غرق ستاره است هنوز
خوشه‌ها بسته ستاره گل گل
خوشه‌ی اختر سرخ
با تپش‌های سترگ
عاقبت کوره‌ی خورشید گدازان گردد
.

#سعید_سلطانپور
#گل_مینای_جوان

        #جوخه_های_رزمی
تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
🚩 سر اومد زمستون
شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوهها لاله زارن
لاله ها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
توی کوهستون
دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم
داره مییاره
توی سینه اش جان جان جان
توی سینه اش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
سر اومد زمستون
شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوهها لاله زارن
لاله ها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
توی کوهستون
دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم
داره مییاره
توی سینه اش جان جان جان
توی سینه اش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
سر اومد زمستون
شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
لبش خنده ی نور
دلش شعله ی شور
صداش چشمه  و یادش آهوی جنگل دور
توی کوهستون
دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم
داره مییاره
توی سینه اش جان جان جان
توی سینه اش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره
یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره


🚩 به یاد #۱۹بهمن۱۳۴۹ #سیاهکل

        #جوخه_های_رزمی
تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
 
🚩 زده شعلــــه در چمــــن در شــب وطــن خون ارغوان ها
تو ای بانگ شـور افکـن تـا سحــر بــزن شعله تا کران ها
که در خون خستـه گــان دل شکسته گان آرمیـده طـوفــان
بـــه آینـــده گـــان نگـــر در زمــان نگــر بر دمیده طوفـان

قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
کـه لبخنـد آزادی خـوشــه ی شــادی بــا سحــر بــرویــد
سرود ستـاره را مــوج چشمـــه بــا آهـــوان بــگـویــــد

ستـاره ستیــزد و شـب گــریــزد و صبـح روشــن آیــد
زند بال و پر زنـو آن کبــــوتــــر و ســوی میهــن آیـــد
گرفته تمـام شـب شاخه ای به لب سرخ و گرده افشان
پرد گرده گسترد دانــــه پــــرورد ســر زنـــد بهـــاران

قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
کـه لبخنـد آزادی خـوشــه ی شــادی بــا سحــر بــرویــد
سرود ستـاره را مــوج چشمـــه بــا آهـــوان بگـــویــــد


سرود #شب_وطن 
#خون_ارغوانها
سروده  #سعید_سلطانپور

🚩 به یاد #۱۹بهمن۱۳۴۹ #سیاهکل✌🏽

        #ما_اهل_عقب‌_نشینی_نیستیم

#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#ایران_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
#مرگ_بر_خامنه_ای
#مرگ_بر_دیکتاتور
#مرگ_بر_پاسدار
🚩 بر این کرانۀ خوف

نه،
تا ارتفاع خشم و جنون/ نه
تا آخرین ستارۀ خون/ نه
به اوج نفرت خواهم رسید
و از تمام ارتفاعات بردباری سقوط خواهم کرد
و روی لُجّۀ تاریک خون/ چو نیلوفر
در انتظار خشم تو، ای عشق خفته خواهم ماند/
و از بساک پریشان خویش بر مرداب/
هزار گردۀ طغیان خواهم افشاند.
فلات را بنگر/ دریای وحشت انگیزی ست
که موج می‌زند از خون عاشقانۀ ما
و بادبان سیاه تمام قایق‌ها/
صلیب سوختۀ گورهای دریایی‌ست.
ببین شهیدان روی غروب می‌رانند
و با صدایی خونین و خسته، می‌خوانند
و تور کهنۀ صیّادهای جلگۀ خون
از این تلاطم مغلوب، مرده می‌گیرد
در این سکوت سَتَرون/ بر این کرانۀ خوف
در این فلات گل خون و ساقۀ زنجیر/ نه
ای صدای توانای من
نمی‌مانم/
و با تمام توان به خون نشستۀ تو/
چنان که "فرخی" و "عشقی"/
ببین/ هنوز از این قتلگاه می‌خوانم
صدای خستۀ من رنگ دیگری دارد/
صدای خستۀ من سرخ و تند و توفانی‌ست/
صدای خستۀ من آن عقاب را ماند/
که روی قلۀ شبگیر بال می‌کوبد/
و نیزه های تفتۀ فریادش/
روی مدار آتیۀ انقلاب می‌چرخد.
کجاست قایقم ای موج؟
کجاست قایقم ای خون؟
کجاست پاروها؟
کجاست پاروها؟
می‌خواهم/ برای ماندن، بر دریا/
برای ماندن بر خون سفر کنم تا مرگ/
و هستی‌ام را مثل گل همیشه بهار/
به راه خانۀ مردم/
میان باغ تب آلود لاله بنشانم.
کجاست پاروها؟
که خون آن همه گل؛
آن همه ستارۀ خون
ـ بهار سوخته بر فرق ملتی مغلوب ـ
و یک دهان گل افشان
که برگ برگ گل انقلاب فردا را/
نهان ببارد در کارخانه‌های ستم
نهان ببارد در کشتزارهای سیاه
برای پویش اندیشه‌های تاریخی
برای پرورش عشق
برای گسترش سازمان “او“
کافی است.

#سعید_سلطانپور

        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
 
زده شعلــــه در چمــــن در شــب وطــن خون ارغوان ها
تو ای بانگ شـور افکـن تـا سحــر بــزن شعله تا کران ها
که در خون خستـه گــان دل شکسته گان آرمیـده طـوفــان
بـــه آینـــده گـــان نگـــر در زمــان نگــر بر دمیده طوفـان

قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
کـه لبخنـد آزادی خـوشــه ی شــادی بــا سحــر بــرویــد
سرود ستـاره را مــوج چشمـــه بــا آهـــوان بــگـویــــد

ستـاره ستیــزد و شـب گــریــزد و صبـح روشــن آیــد
زند بال و پر زنـو آن کبــــوتــــر و ســوی میهــن آیـــد
گرفته تمـام شـب شاخه ای به لب سرخ و گرده افشان
پرد گرده گسترد دانــــه پــــرورد ســر زنـــد بهـــاران

قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
کـه لبخنـد آزادی خـوشــه ی شــادی بــا سحــر بــرویــد
سرود ستـاره را مــوج چشمـــه بــا آهـــوان بگـــویــــد

سرود #شب_وطن  یا #خون_ارغوانها
شاعر  #سعید_سلطانپور

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي

ویریس از جا گیلؤن
نیشته أيؤمˇ اۊمید هنده تي رافا گیلؤن
ويريسين برزگرؤن
ویریسین کارگرؤن
ویریسین ماهيگیرؤن
ویریسین اأی گیلˇ مردؤن
ویریسین...


چره نيمخيز نيشتي؟
                     ویریس از جا گیلؤن🔥

#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
پایــــیز آمـــــد، در میان درختان ، لانه کرده کبـــــــــوتر، از تراوش باران
می گریزد.

خورشــید از غــم، با تمام غرورش پشت ابر سیاهی، عاشقــانه به گریه
می نشیند.

من با قلبی، به سپیدی روز،
با امید بهاران، می روم به گلستان هـمچو عطــر اقاقی، لا به لای درختان
می نشینم.

باشد روزی، به ندای بهـــــــاران، روی دامن صحــــــــــــــرا، لاله روید
شعــــر هستی، بر لبانم جــــاری، پر توانم آری، می روم در کـــــوه و
دشت و صحرا

ره پیمــــــای قله ها هستم من، راه خود در طــــــــــوفان، در کنار یاران
می نوردم.

در کوهستان، یا کویر تشنه، یا که در جنگلها،
رهنوردی، شاد و پر امیدم

دارم امـــــــید، که دهـــــــد، سختی کوهستان، بر روان و جانم
پاکیِ این کوه و دشت و صحرا

باشد روزی برسد، شعـــر هستی بر لب،
جان نهـاده بر کف، راه انسانها را در نوردم

شــــعر هستی، بودن و کوشیدن، رفــــتن و پیـــوستن
از کژی بگسستن جان فدا کردن در راه خـــــــلق است

شعــــر هستی، بر لبانم جــــاری، پر توانم آری، می روم در کـــــوه و
دشت و صحرا


سرود #پاییز_آمد سرودۀ #سعید_سلطانپور (متولد ۱۳۱۹ و اعدام ۱۳۶۰ هجری شمسی) شاعر دفترهای شعری همچون صدای میرا، آواز‌های بند و از کشتارگاه است.

@tashakolefaragir1
#بیاد_آر

بسته در زنجیر
خفته در دهلیز
آفتاب شهر بی‌آواز ما باید
ریشه های روشن را در خلیج سرخ خودمان بلرزاند
.
ما شبی داریم
ما شبی داریم و در اعماق سرد شب تبی داریم

۲۷ فروردین ۱۳۶۰ دژخیمان رژیم جمهوری اسلامی سعید سلطانپور را در مراسم عروسی اش دستگیر و تا ۳۱ خرداد که قلب اش را آماج گلوله ها کردند، شکنجه دادند.
#سعید_سلطانپور
Sar oomad zemestoon
Shaghayegh kamali
سر اومد زمستون
شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوهها لاله زارن
لاله ها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن



#سر_اومد_زمستون
(موزیک متفاوت)
با صدای : #شقایق_کمالی
ترانه : #سعید_سلطانپور
آهنگ : #مهرداد_بران

#مرگ_بر_جمهوری_اسلامی
#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب

https://t.center/tashakolefaragir1
@tashakolefaragir1   کانال
@Azadtareen               گروه
@tashakolefaragir       گروه

مردم چرا نشستیم !؟
          ‌  منجی خود ما هستیم!!!

می کشم
           می کشم
                     هرکه برادرم کشت
nov-27 09-05-18
Recorded Audio 2007
 
زده شعلــــه در چمــــن در شــب وطــن خون ارغوان ها
تو ای بانگ شـور افکـن تـا سحــر بــزن شعله تا کران ها
که در خون خستـه گــان دل شکسته گان آرمیـده طـوفــان
بـــه آینـــده گـــان نگـــر در زمــان نگــر بر دمیده طوفـان

قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
کـه لبخنـد آزادی خـوشــه ی شــادی بــا سحــر بــرویــد
سرود ستـاره را مــوج چشمـــه بــا آهـــوان بــگـویــــد

ستـاره ستیــزد و شـب گــریــزد و صبـح روشــن آیــد
زند بال و پر زنـو آن کبــــوتــــر و ســوی میهــن آیـــد
گرفته تمـام شـب شاخه ای به لب سرخ و گرده افشان
پرد گرده گسترد دانــــه پــــرورد ســر زنـــد بهـــاران

قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
کـه لبخنـد آزادی خـوشــه ی شــادی بــا سحــر بــرویــد
سرود ستـاره را مــوج چشمـــه بــا آهـــوان بگـــویــــد

سرود #شب_وطن یا #خون_ارغوانها
شاعر  #سعید_سلطانپور

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#انقلاب
@tashakolefaragir1
@Azadtareen
@tashakolefaragir
مردم چرا نشستیم !؟
          ‌  منجی خود ما هستیم!!!
می کشم
           می کشم
                     هرکه برادرم کشت
nov-27 09-05-18
Recorded Audio 2007
 
زده شعلــــه در چمــــن در شــب وطــن خون ارغوان ها
تو ای بانگ شـور افکـن تـا سحــر بــزن شعله تا کران ها
که در خون خستـه گــان دل شکسته گان آرمیـده طـوفــان
بـــه آینـــده گـــان نگـــر در زمــان نگــر بر دمیده طوفـان

قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
کـه لبخنـد آزادی خـوشــه ی شــادی بــا سحــر بــرویــد
سرود ستـاره را مــوج چشمـــه بــا آهـــوان بــگـویــــد

ستـاره ستیــزد و شـب گــریــزد و صبـح روشــن آیــد
زند بال و پر زنـو آن کبــــوتــــر و ســوی میهــن آیـــد
گرفته تمـام شـب شاخه ای به لب سرخ و گرده افشان
پرد گرده گسترد دانــــه پــــرورد ســر زنـــد بهـــاران

قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
کـه لبخنـد آزادی خـوشــه ی شــادی بــا سحــر بــرویــد
سرود ستـاره را مــوج چشمـــه بــا آهـــوان بگـــویــــد

سرود #شب_وطن یا #خون_ارغوانها
شاعر  #سعید_سلطانپور

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#انقلاب
@tashakolefaragir1
@Azadtareen
@tashakolefaragir
مردم چرا نشستیم !؟
          ‌  منجی خود ما هستیم!!!
می کشم
           می کشم
                     هرکه برادرم کشت
از شعله بود
از داغ
از داغ وشعله بود آغاجاری
آن کوه‌های کوتاه
آن کوه‌های شعله‌ورکوتاه
آن شهرسرخ ساکت
آن حلقه‌ی گداخته‌ی گازهای هرز
آن مردمان سوخته‌ی خاموش
که چشمه‌های شورعرق را
ازصخره‌ی تکیده‌ی تن،می‌گریستند
ومثل خیل سوخته‌ی اشباح
دربادهای گازی شب دودمی‌شدند
آن کُنده‌های خیس گرفتار
- مردان داغناک آغاجاری-
آن کوره‌ی محاصره‌ی کوه‌های سرخ
ازمرگ بود
اززخم
اززخم ومرگ بودآغاجاری
بوی غبارونفت می‌آمد
ازخاک‌های سرخ گذشتیم
آتش میان بادپریشان بود
مردان میان جاده‌ی تفناک ِ
مثل فلزملتهبی می‌گداختند
وما
گروه کوچک دلقک‌ها
معمارهای روح بشر
هرگز
زخم برادران گدازان را
درجاده‌ی جنوب ندیدیم

دربوی داغ نفت
ازپشته‌های نعش گذشتیم
برنعش هیچ مرد نگرییدیم
ازنعش بود
ازنفت
ازنعش ونفت بودآغاجاری
آنشب که نعره‌های اتللو
درشعله‌های داغ تو می‌پیچید
ومرشد گروه عروسک‌ها
هر ارتعاش نخ را یک سکه می‌گرفت
من نعش تفته‌ی پدران را
درکوره‌های سرخ تو دیدم

آشویتس داغناک
آغاجاری
آنشب دلم پرنده‌ی سرخی بود
که روی آن ولایت سوزان می‌گشت
آنشب دلم پرنده‌ی سرخی بود
#سعید_سلطانپور
@tashakolefaragir1 
مردم چرا نشستیم !؟...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
می گذرد در شب آیینه ی رود
خفته هزاران گل در سینه ی رود
گلبـن لبخنــد فــردایی مــوج
سـر زده از اشک سیمینه ی رود
فراز رود نغمه خوان
شکفته باغ کهکشان
می سوزد شب در این میان
رود و سرودش اوج و فرودش
می رود تا دریای دور
باغ آیینه دارد در سینه
می رود تا ژرفای دور
موجی در موجی می بندد
بر افسون شب می خندد
با آبی ها می پیوندد

موجی در موجی می‌بندد
بر افسون شب می‌خندد
با آبی‌ها می‌پبوندد

#رود
شعر: #سعید_سلطانپور
موسیقی: #مهرداد_بران
اجرا: #روزبه_سوهانی

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1
https://t.center/Azadtareen   گروه
Taraneye Jouybar
Saeed Soltanpour
#ترانه‌_ی_جویبار

شعر و صدا: #سعید_سلطانپور

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1
https://t.center/Azadtareen   گروه


دلم تو را می خواهد
دلم به سوی تو پرواز می کند
مثل کبوتری خسته
پر شکسته
به سوی آب
مثل گلی غمگین
تنها
که می روید در رویا
و می پیچد
می پیچد
می پیچد
در هاله ای زخون و خاکستر
آرام و بی هیاهو
تا مهتاب
دلم تو را می خواهد
ای بافته زآب و زابریشم
ای سخت
تو مثل صخره مرا می شکنی
من آبم
تو مثل آب های گریزانی
من گردآبم
چگونه با تو بگویم که بی تو غمگینم
حریق سوخته با آب در نمی گیرد
تو چشمه ی خنکی
من غروب خونینم
چگونه بی تو بخندم
چگونه بی تو بتابم
وقتی تو را نمی بینم
تو آفتابی و من آفتابگردانم
نازنینم
دلم تو را می خواهد
مثل گل و کبوتر
مثل درخت و آب
ای آب و ماهتاب من
ای صبح آفتاب
More