با این حال، ما باید بدانیم که مواد چینی آنچنان که در ابتدا ممکن است در غیر این صورت تصور میکردیم، از رویدادهای دور از غرب (جهان اسلام) جدا نبود. خطوط ارتباطی بین غرب و شرق آسیا در طول قرن هفتم و هشتم میلادی به طور مداوم باز بود.
مناظرات مستمری در میان مورخان اولیه اسلام وجود دارد، از سنت گرایان تا تجدیدنظرطلبان. منابع چینی مورد بررسی میتوانند از تز کلی اردوگاه تجدیدنظرطلب حمایت کنند، همانطور که در مورد آن بحث خواهیم کرد، زیرا تصویری که آنها ترسیم میکنند عموماً با روایتهای سنتی همخوانی ندارد، اما این منجر به مسائلی میشود که من آنها را برجسته میکنم.
روایت چینی ظهور «تازیک ها» را نه به عنوان یک جنبش مذهبی، بلکه به عنوان یک شورش علیه ایرانیان توصیف می کند، که در ابتدا توسط خدایی ناشناس سازماندهی و حمایت می شد. این خدا یک شتردار گمنام را به انبار اسلحه هدایت کرد. این گله دار به نوبه خود اولین فرمانروای تازیان شد. تنها ذکر
#محمد در منابع چینی در دست، که تنها در بخشی از سندی به تاریخ 801 آمده است، او را به عنوان یک جنگجو در فتوحات حیره و شام (دمشق) توصیف می کند، اما نه به عنوان یک پیامبر. از او به عنوان سلف عباسیان نیز نام برده می شود. بسیاری از این ویژگی های غیرعادی در منابع موجود وجود دارد. اینها نیاز به توضیح دارند. این تحقیق تنها زمانی ضروری به نظر می رسد که تعداد فرستادگان اعراب را که از سال 651 تا حدود سال 798 به تانگ چین وارد شده اند مشاهده کنیم (به گفته محققان مدرن، تقریباً سی و هفت نفر ثبت شده است).
فرصت های زیادی برای این دو فرهنگ وجود داشت. برای برقراری ارتباط در سطح ایالتی حداقل در طول یک قرن و نیم، از این واقعیت که بازرگانان نیز فعال بودند چیزی نگویند.
خلافت های غرب اسلامی در واقع دور از دسترس نبودند. چینی ها به طور منظم در طول تانگ با آنها تعامل داشتند. بنابراین، درک چینی ها از اعراب و اسلام، بر اساس شنیده ها و حدس های صرف نیست. در واقع، این تماسهای دیپلماتیک سطح بالا تنها بر اهمیت صدای چین در هنگام تحلیل مطالب چینی مربوط به اسلام اولیه و خلافت تأکید میکنند.
هدف اصلی این فصل بررسی جنبه چینی این تعامل است. چینی ها چگونه اسلام اولیه و خلافت را در قرون هفتم تا نهم درک کردند؟ در عین حال، من معتقدم که مهم است که با مجموعه گزارشهای تاریخی موجود که به اسلام اولیه مربوط میشود، تشابهاتی را ترسیم کنیم تا نشان دهیم که منابع چینی بهطور عینی – البته نسبتاً دور – با رویدادهایی که در غرب آسیا رخ داده است، مرتبط بودهاند.
من استدلال میکنم که وقتی به کمبود منابع معاصر از قرن هفتم میپردازیم، این مطالب باید مورد توجه قرار گیرند. هویلند (2017: 114-115) خاطرنشان می کند که یکی از راه حل های پیشنهادی برای کمبود منابع معتبر در تاریخ اولیه اسلام، بررسی منابع غیرمسلمان «برای نشان دادن موارد مشابه بود.
نویسندگان دربار در سرتاسر سلسلههای تانگ (618-907) و سونگ (960-1279) به اعراب با استفاده از واژه قرضی
#تازیک اشاره کردند. این عنوانی است که تحت آن توضیحی از مردم در تانگ دیان آمده است. این بخش به شرح زیر است (با ترجمه دقیق):
تازیکها: در دوران یونگهویی [650-655] تانگ بزرگ، فرستادهای فرستادند تا به دربار ما خراج بدهد. گفتند کشورشان در غرب فارس است. همچنین گفته شد که ابتدا مردی از هوی پارس بود. او تیغه ها را به دست آورد و مردان را با نصرت های الهی سلاخی کرد و به این ترتیب هوهای متعددی با او همراه شدند. یازده مرد از هو آمدند. موشوع [*امیرالمؤمنین] پشت سر هم به عنوان پادشاهان سرمایه گذاری شدند. آنها با موفقیت ایران را شکست دادند و شهرهای رومیان و برهماناس را نیز ویران کردند. هر جا با هم روبرو شدند، دشمنی نداشتند. ارتش آنها 420000 سرباز دارد. قبلاً سی و چهار سال بود که به عنوان یک کشور وجود داشت. (خلافت راشدین احتمالا) اولین پادشاه قبلاً مرده بود [در زمان ورود اولین فرستاده به چین]. اولین mo shou متعاقبا سرمایه گذاری شد. پادشاه فعلی سوم است. پادشاه تازیک نام دارد.
«در طول دوره یونگهویی، کشور مکرراً فرستادگانی را اعزام میکرد و گزارش میداد که توسط تازیکها مورد حمله قرار میگیرند، و آنها مجبور به وضع نیرو و پرداخت مالیات شدند.»
永徽中,其國頻遣使告為大食所攻,兼徵賦稅.13
این در زمان خلیفه سوم عثمان بن عفان بود که در تاریخ های جدید گفته می شود از 664 تا 64 سلطنت کرده است.
@tamadone_islami