کلمات عربی هستند که در فارسی معادل دارند و استفاده هم میشوند، ولی معنا و کاربرد آنها در عربی و فارسی متفاوت است:
#قرار در عربی معنی قطعنامه، مصوبه دارد ولی در فارسی معنی وعده، قول و قرار است!!
#معامله در عربی معنی برخورد، رفتار دارد ولی در فارسی معنی دادوستد گرفته!!
#مخابرات در عربی معنی دستگاه جاسوسی دارد که در فارسی معنی اداره تلفن و ارتباط تلفنی گرفته
#مهمات در عربی معنی مسئولیتها دارد ولی در فارسی معنی گلوله و توشة جنگی است
🔴کلماتی هستند که در عربی به معنای لغوی خود به کار میروند، ولی در فارسی معنای اصطلاحی دارند و نباید در ترجمه از عربی به فارسی و بالعکس، معنای لغوی را با معنای اصطلاحی اشتباه گرفت؛ مانند کلمة «
#مجتهد» که معنای لغوی آن در عربی، «کوشا و تلاشگر» است، ولی «در فقه اسلامی که در زبان فارسی و عربی مشترک است، به فقیه واجدالشرایطی گفته میشود که بتواند احکام فقهی را از منابع دینی استنباط کند» (ر.ک؛ محققداماد، 1379: 35).
در واقع، اجتهاد و مجتهد در زبان فارسی یک اصطلاح فقهی به شمار میرود که مترجم با توجه به سیاق متن باید دریابد که آیا معنای اصطلاحی واژه مدّ نظر است، یا معنای لغوی:
«صدیقی هذا مجتهد: این دوست من، مجتهد است.
صدیقی هذا مجتهد: این دوست من، کوشاست.
🔴کلماتی که حروف آنها در فارسی و عربی یکسان است، اما از نظر آوایی یعنی اِعراب و حرکت انها متفاوت هستند و این موضوع نیز میتواند مشکلات بزرگی را فرا روی مترجمان قرار دهد که فقط تجربة زبانی و آشنایی با زبان مبدأ میتواند مترجم را از درافتادن به دام چنین لغزشگاههایی نگه دارد:
در عربی عِرق: به معنی نژاد است اما در فارسی عرق : ریختن، شراب است
🔴کلماتی که در زبان عربی معانی ثانویه دارند، ولی در فارسی فقط در معنای اصلی یا در یکی از معانی ثانویه بهکار میرود؛ مانند این واژهها:
متون » متون السیوف: تیغه شمشیرها در عربی معنا میدهد اما در فارسی متن کتاب (النصوص) شده
توجیه در عربی وجّه الطریق: سَلَکه (راه را پیمود) ولی در فارسی تفسیر کرد (فسّر) توجیه کرد (برّر)
کلماتی که معنا و کاربرد آنها با عربی متفاوت است و معادل فارسی این کلمات در زبان فارسی نیز یک کلمة عربی است؛ مانند «عکس» در عربی به معنای «متضاد» و در فارسی به معنای «تصویر».
2ـ کلمات عربی که در فارسی معادل دارند و استفاده هم میشوند، ولی معنا و کاربرد آنها در عربی و فارسی متفاوت است؛ مانند «قرار» که در عربی به معنای «قطعنامه» و در فارسی به معنای «وعدة ملاقات» است.
3ـ کلماتی که در عربی به معنای لغوی خود به کار میروند، ولی در فارسی معنای اصطلاحی دارند و نباید در ترجمه، معنای لغوی را با معنای اصطلاحی اشتباه گرفت؛ مانند: «مجتهد».
4ـکلماتی که حروف آنها در فارسی و عربی یکسان است، اما از نظر آوایی یعنی اعراب، متفاوت هستند؛ مانند: «عِرق» و «عَرَق».
5ـ کلماتی که در زبان عربی معانی ثانویه دارند، ولی در فارسی فقط در معنای اصلی یا در یکی از معانی ثانویه به کار میرود؛ مانند: «طَرَحَ» که در عربی به معنای «پهن کردن»، «دور کردن» و «کم کردن» است، اما در فارسی فقط به معنای «مطرح کردن» است.
6ـ آن دسته از افعال عربی که مشتقات آنها در ذهن فارسیزبانان نقش بسته است و مترجم با دیدن این فعلها آنها را بر اساس اسامی موجود در زبان فارسی قیاس و ترجمه میکند؛ مانند «تُصاحب: همراه میشود» که این کلمه در زبان فارسی استفاده نمیشود، ولی کلمة «صاحب» در فارسی به معنای «مالک» است و مترجمی که تفاوت بین دو زبان در کاربرد این واژهها را نداند، فعل را به قیاس اسم ترجمه میکند.
بنابراین، واژگان مشترک در فارسی و عربی، مشکلات بزرگی را فرا روی مترجمان قرار میدهند که فقط تجربة زبانی میتواند مترجم را از درافتادن به دام چنین لغزشگاههایی نگه دارد.
📚منابع:
📚آذرنوش، آذرتاش. (1385). چالش میان فارسی و عربی. تهران: نشر نی.
📚اصغری، جواد. (1386). رهیافتی نو بر ترجمه از عربی. تهران: جهاد دانشگاهی
📚فرشیدورد، خسرو. (1381). لغتسازی و وضع و ترجمة اصطلاحات علمی و فنی. تهران: انتشارات سورة مهر
📚مشیری، مهشید. (1373). ده مقاله دربارة زبان و فرهنگ و ترجمه. تهران: نشر البرز
📚ناظمیان، رضا. (1381). روشهایی برای ترجمه از عربی به فارسی. تهران: انتشارات سمت و فن ترجمه از عربی به فارسی. تهران: دانشگاه پیام نو
@tamadone_islami