سوز سینه

بیش از این داغم مکن آتش بجانم جان تو
خیز و بی حالم مکن آشفته حالم جان تـو

سر بدامان کسان مگذار تا بی کس شوم
لرزه بر جانم مزن، بی خان و مانم جان تـو

#_صادق_شیرزاد
۸۸

صبحی که دیده بر رخ تو باز میکنم
همچون عروس بر همگان ناز میکنم

اصرار در شکستن من  اینهمه چرا
وقتی که شوق دیدنت ابراز میکنم

از جان و تن رمیده دلم در هوای تو
بیدل شدم دوباره و پرواز میکنم

یک شب بیا و مست بکن جام و باده را
بنگر چگونه نغمه ی دل ساز میکنم

آتش گرفته سینه من از شرار عشق
«انجام را تصور آغاز میکنم» ۱

#_صادق_شیرزاد
۱۴۰۳/۸/۲۷ساعت ۲/۳۰دقیقه نیمه شب
۱صائب
@sozesine

ای بی قراری های من از چشمهایت
یک جان و آنهم میکنم اینجا فدایت

روزی که دل را پیش تو دادم امانت
چشم انتظارت مانده ام تا بی نهایت

عهدی که بستم تا ابد بر عهد باشم
شوری که در سر باشدم باشد برایت

صبحی بیا  در کوچه باغ آشنایی
سر کن چو بلبل در گلستان نغمه هایت

من همدم باد سحرگاهان برآیم
از من مپوشان صافی و صدق و صفایت

#_صادق_شیرزاد
۹۸/۱۱/۵
@sozesine

تانگاهت به نگاه من شوریده فتاد
دل پرپر شده ام پیش نگاهت افتاد

گفته بودم ندهم دل به نگاه تو ولی
خیره سر بود دلم، باز به دامت افتاد

تاکه بنشست لبم بر لب شیرین لبت
طبل رسوایی من از لب بامت افتاد

هرشب از درگه حافظ به طلب افتادم
قرعه فال غمم صبح  به نامت افتاد

زهر هجران تو چندان  که جگر سوز آمد
شور اشکم بچکید،  شهد به کامت افتاد

این ندانم که چسان در طلبت مانده هنوز
اینچنین تا که به دل رسم جوابت افتاد

#صادق.شـــــیرزاد

@sozesine

هرگز مباد از تو پیمان من بیفتد

از چشم تو نگارا چشمان من بیفتد

برجان خسته هر دم دردی فزونتر آید

وقتی که از هوایت سامان من بیفتد

با اشک چشم هایم خواندم غزل برایت

تا فتنه های چشمت بر جان من بیفتد

هرشب به ناله آید این طبع سوزناکم

برتارک خیالت تا جان من بیفتد

رازی نهفته بینم در دیده خمارت

ای کاش طالعش بر دامان من بیفتد

چون گزمه ها نخیزم هرگز به پاسبانی

یوسف اگر زمانی زندان من بیفتد

شوق نگاهت ای جان بسیار می پسندم

شاید شبی بنام و برخوان من بیفتد

ترسم که ره ببندد بر خاطر و خیالت

گر چشم من ببارد ، باران من بیفتد

#_صادق_شیرزاد

https://t.center/sozesine

زمستان..اخوان ثالث
اجرا ..صادق شیرزاد

نمی خواهــــم هم آغوش تو گردم
نمی خواهـــــم فراموش تو گردم

ولی می خواهــــم از تو لیــلی من
چون زرین حلقه درگوش تو گردم

#_صادق_شیرزاد
@sozesine۹۴/۹/۲۲

دلم خواهد که در کوی تو باشـم
ثناگوی دو ابروی تو باشــــــــــم


سحر چون سر زبالینم کشم من
میان دست و بازوی تو باشــــم

#_صادق_شیرزاد
@sozesine۹۴/۹/۲۲

ای کلبه احزان من ازیاد تو لبریز
من تشنه لبم ، برلب خشکیده تو لب ریز
دائم به هوای تو تپد سینه سوزان
باز آی وسحرگه شرری برتن شب ریز

#صادق.شـــــیرزاد
@sozesine

هرگز دلم از مهر تو خالی مبادا
جزلطف حق در جان تو حالی مبادا

ای عشق من،  ایران من  ، در سینه من
چیزی به غیراز حضرت عالی مبادا

#م صادق.شـــــیرزاد
@sozesine

من مانده ام ای عشق دراین سر به هوایی
کز لطف و کرم صبحدمی در نظر آیی

#صادق.شیـــــــــــــرزاد
@sozesine

دوباره عاشق چشمت شدم دوباره شدم

همان که عاشق چشم نگار می گردد

هنوز دست خودم نیست اختیار دلم

چنان که بعد دو چشمت خمار می گردد


#_صادق_شیرزاد
@sozesine

وای اگر روزی به دنبال تو افتد دیده ام

دیده ی خونین من با خاطر رنجیده ام

دامنم را پر ز اشک حسرت رویت کنم

تا ببینی بی تو ای جان تا کجا نالیده ام

#_صادق_شیرزاد
@sozesine

شبی با چشم بی خوابم در آمیز

پس آنگه بر دل تنگم شرر ریز

به شورومستی از آن خودم باش

به روی دامنم بنشین و بر خیز

#صادق.شـــــیرزاد
@sozesine

حاشا نمیکنم که تویی جسم و جان من
مرهم گزار سینه تویی مهربان من

تا میکند طلوع دو چشم قشنگ تو
جان می دهد به پیکره ی ناتوان من

لب می گشایی و لبخند چو میزنی
گل می کند تمامت عیش نهان من

تا عطرجان تو افتد به دامنم
همچون بهار میشود اینجا خزان من

گیرم که دست من نرسد بر جمال تو
چشم از تو بر نکنم ای جهان من

باتو خوشم چنان که شکوفا شود بهار
در آستان دلبریت بوستان من

#صادق شیرزاد
@sozesine

از کوچه ها کم کن خیالم ، انتظارت

پرخون مکن دیگر دوچشمان خمارت

از چشم کس یاری مجو از خوش خیالی

وقتی خزان پُر میکند ابر بهارت

شب ها که می گیرد دلت از بی وفایی

بسپار بر باد فراموشی قرارت

عشق و خرد هرگز نمیگنجد به یک جا

عاشق بشو تا بیشتر سنجی عیارت

میخواهمت در دیدگانم  تا در آیی

بی دل نمایی آشنای شب شمارت

۹۸/۸/۲۰
# صادق شیرزاد

@sozesine

امشب سرم برشانه ات باشد چه باشد
آغوش من کاشانه ات باشد چه باشد

وقتی که دل می گردد هرسو در پی تو
یک امشبی پروانه ات باشد چه باشد

وقتی نباشد هیچ سامانی سرم را
خاک در میخانه ات باشد چه باشد

آن لب که می سوزد زداغ و حسرت عشق
مست لب مستانه ات باشد چه باشد

سامان نمی گیرد خیالم بی خیالت
اینک اگر در خانه ات باشد چه باشد

# صادق شیرزاد
@sozesine

یک شب بیا بخواب من اما یواش یواش
از ترس این هوای غم افزا یواش یواش

آهسته تر قدم بگذار و مرا بگیر
از این فضای غصه و غم ها یواش یواش

#_صادق_شیرزاد
@sozesine

گیسوانت را متابان بیش از این

کم مکن بازار دین را بیش از این

#_صادق_شیرزاد
@sozesine

بی مروت

درد دارد
ناسپاسی ها

ز توووو 😔

#_صادق_شیرزاد
@sozesine