🥧 در نقد اراجیف مراد فرهادپور علیه تاریخ و تمدن ایران باستان ✍️ #اشکان_زارعنویسنده و خبرنگار1️⃣بخش نخست
دکان دونبش مراد فرهادپور و دار و دستهاش چندسالی است تخته شده؛ ترجمههای الکن این جماعت هیچ نسبتی با تاریخ ایران و آن چه اکنون در اینجا یعنی ایران میگذرد ندارد. آنها از این وضع عصبانیاند از این روی پرخاشگر شدهاند.
مراد نشئه از مخدرات صنعتی، هشتصد سال از تاریخ ایران را یعنی چهارصد سال پیش از اسلام و چهارصد سال پس از اسلام را میگوید که هیچ نیست؛ در مورد تاریخ هخامنشی هم فقط نام کورش بزرگ را شنیده است. او از مناسبات درون شاهنشاهی ایران چیزی نمیداند؛ در مورد نسبت این کثرتها با وحدتی که شاهنشاه است نمیتواند فهم کند.
خر جهل مراد آنقدر لنگ است که نمیداند اشکانیان چقدر از ایران آگاه بودند و مهرداد اشکانی چگونه مناسبات ایرانی را احیا کرد؛ نمیداند که اوستا در آنچهارصد سال که میگوید هیچی نیست جمع شده و نمیداند که القصه نام ایران از همان اوستا آمده است.
پس از مراد عنعنات گو نمیتوان انتظار داشت که بفهمد مبنای دولت عالیه ایران از زمان هخامنشی تا کنون سرزمین است؛ ساسانیان، خاندانهای محلی پس از اسلام، حتی ترکان اشغالگر مادامی که میخواستند لباس دولت بر تن کنند تا مشروطیت و پس از آن هر کدام که داعیه دولت بودن داشتند بر سرزمین ایران تکیه زدهاند.
گمانم مراد فارسی بلد نیست؛ اگر نظامی، رودکی، فردوسی و بقیه منابع را نگاهی میکرد میفهمید که آگاهی از ایران چگونه است؛ اگر متون دربار صفوی را دیده بود یا اسناد پیشا مشروطیت را میدانست همچین شکر گندیدهای نمیخورد.
او همچون دیگر کمونیستها میخواهد مبارزه را به تاریخ ربط دهد؛ میخواهد تاریخ را بر مبنای انسان طراز نوین جعل کند. استمنای ذهن مراد آنقدر متعفن است که نیاز به پاسخ جدی ندارد؛ این انسان دائم نشئه بدرد گالری گردی هم دیگر نمیخورد.
اینکه مادربزرگ مراد نمیدانسته ایران کجاست حاصل «کند ذهنی» او بوده و ربطی به تاریخ ایران، تمامیت ارضی و بقیه ملت ایران ندارد.
من هم در مترو ایستادهام و این مطلب را مینویسم؛ چون یاوههاش چنان جاهلانه است که نیازی به دقت ندارد.
مراد راستی رودکی گفته:
شادی بو جعفر احمد بن محمد
آن مه آزادگان و مفخر ایران
کاش مادر بزرگت و آن کنیزش زنده بوده باشند و از نظامی بخوانی:
همه عالم تنست و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد؛
مراد فرهادپور با شعرهای فردوسی نمیتوان با خلقالله لاس زد اما خب:
ترا کهتری کار بستن نکوست
نگه داشتن بر تن خویش پوست
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست
#چپ#روشنفکری#تاریخ#تمدن#فرهنگ#شاهنامه#ایران_باستان#اسلام#مراد_فرهادپور#انتقادی#کمونیسم#مارکسیسم
🌎📚 @sociologycenter 📚🌍