كانت و خاستگاههای مشروطهخواهیپروسی✍️ #متیو_لوینگر (
Matthew Levinger)
💩 بخش هفتم
این آمیزه عجیب اخلاق کانتی با پرشورترین
ناسیونالیسم چیزهای زیادی را درباره انگیزه هایی که در پس جنبش اصلاحی پروس قرار داشت آشکار می کند. طرفداران اصلاح امیدوار بودند که از روشنگری مردمی به عنوان ابزاری برای بسیج ملی استفاده کنند. در پی فروپاشی نظامی پروس، این روح «ناسیونالیسم منـور» در نوشته های بسیاری از کارگزاران برجسته دولتی رسـوخ کرد.۴۶
در دسامبر ۱۸۰۷ فرایر کارل فون اشتاین به شاهزاده کارل آوگوست فون هاردنبرگ نوشت: «ضروری است ملت به اداره امـور خـود خو بگیرد تا از این وضعیت طفولیت که در آن یک حکومت مضطرب و حاضر به یراق می کوشد از مردم مراقبت کند، خارج شـود.»۴۷ خـود هاردنبرگ از استقرار «نمایندگی ملی» پروسی دفاع می کرد و اعلام نمود که «اصول دموکراتیک در حکومتی
پادشاهی» «فرمول مناسبی برای عصر حاضر» است.» ۴۸ کارل فون اشتاین تسوم آلتشتاین، که از سال ۱۸۰۸ تا سال ۱۸۱۰ ریاست هیئت وزیران پروس را بر عهده داشت، نیز از نمایندگی ملی حمایت می کرد. آلتشتاین مدعی بود «اگر دولت می خواهد به درستی از انرژیهای ملت بهره ببرد و آنها را هدایت کند، مهم است که این ملت پیوند نزدیک تری با اداره دولت داشته باشد.»۴۹ در زمستان ۸-۱۸۰۷ یوهان گوتلیب فیشته نطق معروف خود با عنوان «خطاب به ملت آلمان» را در یک سالن سخنرانی در برلیـن ایـراد کرد. فیشـته اعلام کرد که «اسباب نجات... در آموزش ملت برای حیاتی کاملاً جدید نهفته است- ملتی که زندگی تاکنون موجودش تحت تأثیر بیگانه مستهلک شده است.»۵۰
مورخان عموماً یکی از این دو تفسیر را از جنبش اصلاحات پروس عرضه کرده اند، یا آن را همچون تلاشی ناموفق برای جایگزینی
پادشاهی با نهادهای پارلمانی توصیف می کنند۵۱ یا همچون یک «انقلاب از بالای» موفق و استبدادی که چیرگی بوروکراسی در دولت پروس را تضمین کرده است.۵۲ طبق دیدگاه اول، مقامات برجسته پروس حقیقتاً خواهان ایجاد یک واحد سیاسی لیبرال بودند. طبق دیدگاه دوم، آنها صرفاً در پی افزایش اقتدارشان بودند و امید داشتند با ایجاد نهادهای نمایندگی با اختیارات مشورتی، برای برنامه های خود طرفدار جلب کنند. از اینرو، هدف آنها دستکاری در افکار عمومی بود، نه آزاد کردن مردم- به تعبیر کانت، ایجاد توهم نمایندگی و نه «تبلیغات حقیقی». علی رغم تفاوتهای موجود بین این تفاسیر ، هر دوی آنها فرضیات قرن بیستمی دربارهٔ ماهیت «لیبرالیسم» و «اقتدارگرایی» را بر قرن نوزدهم تحمیل می کنند - به جای ارزیابی مبانی قرن هجدهمی جهان اندیشه قرن نوزدهمی.
ادامه دارد
پینوشت ها
46. Hermann von Boyen
47. Wagner, Die preuffischen Reformen, pp. 137,139. See also Hubatsch, 'Stein und Kant', p. 55.
48. For a further discussion of the term 'enlightened nationalism', see Matthew Levinger, 'The Prussian Reform Movement and the Rise of Enlightened Nationalism', in The Emergence of the Prussian State: Re-thinking Prussian History, 1830-1700, ed.Philip Dwyer (London, forthcoming 1999).
49. Stein to Hardenberg, 7 December 1807, in Heinrich Friedrich Karl Freiherr vom und zum Stein, Briefe und amtliche
Schriften, ed. Erich Botzenhart, new edition by Walther Hubatsch (Stuttgart, 74-1957), Vol. 2, part 2, p. 562. (Hereafter cited as Stein, ed. Botzenhart and Hubatsch). See also Gerhard Ritter, Freiherr vom Stein: Eine politische Biographie (Stuttgart, 2nd edn., 1958; reprinted Frankfurt, 1983), p. 275 (page references are to reprinted edition).
50. Hardenberg, Riga Memorandum, 12 September 1807, in Die Reorganisation des Preussischen Staates unter Stein and Hardenberg. Erster Teil: Allgetneine Verwaltungsund Behordenreform, vol. 1, Vom Beginn des Kampfes gegen die Kabinettsregierung bis zum Wiedereintritt des Ministers vom Stein, ed. Georg Winter, Publikationen aus den Preussischen Staatsar chiven, Vol. 93 (Leipzig, 1931), pp. 318,306.
51. Altenstein, Riga Memorandum, 11 September 1807, in Reorganisation, ed. Winter, p. 404.
52.Johann Gottlieb Fichte, Reden an die deutsche Nation, in Vol. 7 of Johann Gottlieb Fichte's Siirnmtliche Werke, ed. J.H. Fichte (Berlin, 1846), p. 274.
#فلسفه_سیاسی،
#مشروطه،
#پادشاهی#کانت
🌎📚 @sociologycenter 📚🌍