هیدگر: اعلان صوری گفتوگویی با آلفرد دنکر، تئودور کیسیل و هلگار زابوروفسکی
از اعلان صوری (formale Anzeige یا formal indication) چه باید بفهمیم؟
1⃣بخش نخست
زابوروفسکی: اعلان صوری برای تمامیت راه تفکر هیدگر اهمیت فوقالعادهای دارد. زیرا این «مفهوم» به نحو مشخصی نشان میدهد که چگونه هیدگر در تفکرش پیش میرود.
کیسیل: البته فیالحال روشن نیست که آیا اعلان صوری یک مفهوم است یا یک روش. شاید مفهوم روشی باشد.
زابوروفسکی: خود هیدگر تنها در قطعات نسبتاً کمی در زمانهٔ پیش از 1930 صراحتاً دربارهٔ اعلان صوری اظهار نظر کرده است. این قطعات هم قطعاتی هستند که تفسیر آنها بسیار دشوار است. پس پاسخ به پرسش شما آسان نیست. همانند [دیگر] «موقیعتها» یا اظهارات فراوان هیدگر در اینجا آسانتر است در وهلهٔ نخست بپرسیم هیدگر علیه چه کسی است یا اعلان صوری چه چیزی نیست. اعلان صوری صوریسازی یا کلیسازی نیست. بدینترتیب هیدگر خود را از «روشهای» دیگر فلسفه جدا میکند. میتوان به نحو تاریخی تلاش کرد و نشان داد که چه پیشینه و مشابهتهایی در نسبت با آن وجود داشته است. در این زمینه به کیرکگور یا به رویکردهای معینی نزد
هوسرل اشاره شده است.
میتوانید مثالی از «اعلان صوری» بزنید؟
کیسیل: «Das-این/آن (the انگلیسی)»، «Jetzt-اکنون/حال»، «Hier-اینجا» و «Ich-من» مثالهایی از اعلان صوری هستند. این مفهوم در همبستگی با نوشتهٔ رسالهٔ استادی هیدگر دربارهٔ دونس اکوتوس قرار دارد و از «haecceitas-Diesheit-هذائیت» میآید.
هوسرل چنین بیانهایی را موقعی (okkasionelle) میخواند که به انگلیسی «indexical expressions» است. اسکوتوس از یکتایی «هذائیت» سخن گفته است و این برای فهم «اعلان صوری» مهم است.
آیا «اگزیستنس» و «در-جهان-بودن» هم مفاهیم صورتاً اعلانگر هستند؟
کیسیل: آنها مفاهیم اصلی اعلان صوری هستند.
اما چگونه میتوانیم به نحو مثبت اعلان صوری را تعیین کنیم؟
کیسیل: مسئله بر سر تجربهای است اساسی. «اینجا/آنجا هستم-Da bin ich»، «اینجا/آنجا هستی- Da bist du». هیدگر این را بوسیلهٔ معرفی مفهوم دازاین در وجود و زمان توضیح میدهد: موجودی که «در وجودش با خودِ همین وجود سر و کار دارد» هر بار از آن من است. میتوان اضافه کرد: هر بار از آن تو، هر بار از آن ما.
پس از واژهٔ «صوری» در «اعلان صوری» چه مراد میشود؟
کیسیل: هیدگر این موضوع را به روشنی فرموله نکرده است. مفاهیم زمانی صوری هستند. وجود زمانمند است. «هر بار از آن من» یعنی: این زمان من است، زمان یگانهٔ من. زمان دادهشدهٔ من، زندگی من. هر کسی زمان خاص خودش، درنگش (seine Weile) را دارد. بنابراین هیدگر از هربارگی (Jeweiligkeit) دازاین صحبت کرده است.
دنکر: هیدگر میکوشد حیث التفاتی را همچون ساختاری متحرک و زنده فهم کند. در مشاهدهٔ ابژکتیو در این خطر میافتیم که این ساختارِ در حال شکوفایی را از زندگی تهی کنیم. بنابراین هیدگر میکوشد با اعلان صوری نشانهای برای این موضوع بدهد که در کجا آدمی میتواند در دازاین خاص خودش مؤلفههای ساختاری را بیابد. آنها صوری هستند زیرا با این سر و کار ندارند که تجربهای انضمامی را بسازند؛ ساختار در معنای مشخصی شرط امکان این تجربه است.
زابوروفسکی: مسئلهای که پیشاروی هیدگر قرار دارد و سعی میکند با اعلان صوری آن را حل کند در همبستگی تنگاتنگی با زبان و روش فلسفهٔ فرادادی قرار دارد. فلسفیدن چگونه روی میدهد؟ هیدگر اعلام میکند که فلسفیدن نمیتواند همچون علمی نظری یا ابژکتیو روی دهد. آنچه که او تلاش میکند نشان دهد چیزی است که به سادگی نمیتوان آن را همچون مصداقی از امری کلی فهم کرد که ما بتوانیم آن را به مدد مقولهسازی و کلیسازی به قبضه درآوریم. بلکه او هر بار از نو میکوشد که بگذارد خواننده «تجربهٔ» معینی، «تجربهٔ فکری» معینی دست و پا کند که این تجربه همبستهٔ آن چیزی است که نمیتواند در زبانی ابژکتیو به دست آید و مفهوم شود. اعلان صوری به او کمک میکند بگذارد چیزی به دیدن آید که رهیافتهای دیگر از آن گریزان هستند. برای مثال «دازاین» هم یک اعلان صوری است. مهم آن است ببینیم که در اینجا دازاین با اشخاص یا سوژهها به منزلهٔ چیزهایی متعلق به گونهٔ معینی از ذاتی زنده سر و کار ندارد، بلکه برای فهم دازاین باید وجود خاص خودم را فهم کنم. و هیچکس نمیتواند آن را از دوش من بردارد.
در زبان انحای همسنگی از گفتن وجود دارد، برای مثال شعر. در اینجا هم زبان کمک میکند بگذارد تا خواننده چیزی را ببیند بیآنکه آن چیز به نحو ابژکتیوکننده توصیف یا مفهوم شده باشد. این موضوع خصوصاً توضیح دهندهی علاقهٔ هیدگر برای سگالش (auseinandergesetzt) با شعر است.
ادامه دارد
📝 ترجمه:
#احسان_محمدیپژوهشگر فلسفه و پدیدارشناسی 🏛 کانال
πλάνη (سرگشتگی)
📆 ۲۸ می ۲۰۲۲
#فلسفه #هایدگر#هوسرل🌎📚 @sociologycenter 📚🌍