فیرحی: سکولار یا در تداومِ راه خمینی؟!✍ علی سخویدی
حجتالاسلام داوود فیرحی، از روحانیونی که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران فعال بود، سال گذشته بر اثر کرونا درگذشت. در پی درگذشت وی شاهد سیل تمجیدنامههایی به یادش از سوی روشنفکران
دینی و اصلاحطلبان جمهوری اسلامی بودیم، تا جایی که حتی روزنامهی سراسری "سازندگی" تیتر اولش را به خبر درگذشت ایشان اختصاص داد. البته این تمجید و تعریفها منحصر به اصلاحطلبان و روشنفکران
دینی نبود، و بسیاری از حوزویان نیز ایشان را به پاس نقشش در دفاع از اسلام سیاسی ستودند. اما از همه عجیبتر این که شاهد بودیم برخی روشنفکران کوشیدند فیرحی را شخصی سکولار و متمایل به حکومت قانون معرفی کنند!
این در حالی است که تمام پروژهی فیرحی جهت بازتعریف فقه شیعه و بسط اسلام سیاسی است! او با هر چه بیشتر سیاسی کردن اسلام، راهی را میرود که سید قطب، شریعتی، خمینی، داعش و طالبان در سده اخیر رفتهاند. اساساً فقه در کاربست دین در قلمرو جامعه و سیاست معنا پیدا میکند، به عبارت دیگر "فقه" و "حقوق سکولار" الزاماً و قطعاً با هم تضاد دارند. کسی که به لزوم اجرایی شدن فقه شیعه در حوزهی عمومی اعتقاد دارد، مسلماً در برابر سکولاریسم و حکومت قانون قرار دارد. از این رو که همهی مردم ایران مسلمان شیعه نیستند و دایرهی اجرای فقه تنها برای باورمندان آن مذهب قابل طرح است.
دیوید هیوم به درستی در مورد کسانی چون فیرحی هشدار میدهد و میگوید در جامعهای که حکومت قانون بر پا است، اشخاصی که قصد دارند اعتقادات
دینی و باورهای ایدئولوژیک خود را بر سیاست و زندگی اجتماعی تحمیل کنند، باید به عنوان مجرم و قانونشکن محاکمه شوند:
《ممکن است اشخاص مرتجع تصور کنند که سلطنت بر مبنای فیض الهی شکل میگیرد، و زمین به قدیسان به ارث خواهد رسید؛ اما قوه قضایی مدنی به درستی این نظریهپردازانِ والامنش را در کنار جیببران معمولی محاکمه میکند، و با سختگیرانهترین انضباط به ایشان میآموزد که قانونی که در عالم خیال ممکن است مناسبترین قانون برای جامعه به نظر برسد، ممکن است در عمل کاملاً زیانبار و نامناسب باشد.》(دیوید هیوم، جستاری در باب اصول اخلاق، ترجمه مجید داوودی، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۸، ص ۶-۴۵)
محسن کدیور در نقدی که بر داوود فیرحی
با عنوان "امکان سنجی فقه سیاسی دموکراتیک" در کانال تلگرامش منتشر کرده، با بررسی دقیق آثار فیرحی در نهایت چنین نتیجه میگیرد:
《پروژهی دموکراتیزه کردن فقه سیاسی یا اسلام سیاسیِ دموکراتیک پروژهای ارتجاعی و مبتلا به تناقض بنیادی است یا پروژهای مترقی و پیشرو؟ اگر آن را با پروژهی امثال آقای مصباح یزدی مقایسه کنیم البته قابل تحملتر است. اما اگر تجربهی چهل و دو سالهی جمهوری اسلامی را در نظر بگیریم، به ضوابط علوم سیاسی و موازین فقهی پایبند باشیم، و خصوصاً خود را متعهد به "اخلاق علمی" بدانیم، پروژهی فیرحی در کتاب "فقه و سیاست در ایران معاصر" پروژهای ارتجاعی و مبتلا به تناقض بنیادی است.》
حجتالاسلام رسول جعفریان، از یاران و همکاران و همسنگران فیرحی در دانشگاه تهران نیز در مقالهای خواندنی که در باب فیرحی نوشته حق مطلب را ادا کرده است؛ و در واقع هر چه یک عده تلاش کرده بودند تا فیرحی را به عنوان روشنفکر قالب کنند، جعفریان در این مقاله ناخواسته رشتهی همهشان را پنبه کرده است! در ادامه گزیدههایی از آن را ملاحظه میکنید(از لینک مذکور میتوانید متن کامل نوشته را بخوانید):
https://historylib.com/articles/1915/《او دقیقا راه نائینی و آخوند را ادامه میدهد. اساس تحول در مفاهیم سیاسی در دوره جدید توسط اسلام گرایان ایرانی این بود که از دریچه فقه وارد شوند. امام هم در انقلاب همان راه و رسم آخوند و نائینی را دنبال کرد. البته بعدها مباحث دیگری هم مطرح شد و به اقتضای برخی از جدالهای سیاسی، جنبه های دیگری هم اثر کرد، اما به طور کلی توجه به فقه و آشنایی با آن، زمینه ساختن فیرحی را در قد و قوارهای که میشناسیم فراهم کرد.》
《آخوند خراسانی و نائینی و امام خمینی در یک خط هستند.》
《فیرحی در اوج شکست جریان
روشنفکری دینی که قافیه را به جریان تندرو مخالف دین باخته، میکوشد تا این جبهه را بازسازی کند. در دورهای که
روشنفکری دینی از هر سوی مورد حمله قرار گرفت، مرحوم فیرحی قصد داشت آن را احیاء کند.》
《این روزها، کم نبودند کسانی که مرحوم فیرحی را جادهصافکنِ سکولاریسم نامیدند. این در حالی است که او متدین واقعی بود، و میکوشید با اجتهاد در دین، فتاوی سیاسی خود را استخراج کند.》
《روزی یک فقیهی سلطنت را توجیه کند، روزی دیگری مشروطه را و روز دیگر جمهوری را و روز دیگر مردمسالاری
دینی را. این یعنی این که قدرت در مراحل مختلف دانش را میسازد. 》
#فیرحی #روشنفکری_دینی 🌎📚 @sociologycenter 📚🌍