@sokhanranihaa اسلام با مدعای حقیقت در صحنه سیاسی حضور پیدا کرد اما سر از سیاست قدرت درآورد. چندین دهه است دار و ندارمان مصروف آن میشود که به رقیب داخلی، منطقهای یا بینالمللی ثابت کنیم قویتریم. شکست ناپذیریم. هر روز قدرتمندتر از دیروز شدهایم. فردا قدرتمندتر از امروز هستیم. اپوزیسیون ایرانی داخل و خارج از کشور نیز تسلیم همین سیاست قدرت است. تلاش میکند در هر فرصتی به نظام اثبات کند، قدرتمند است و هر روز قدرتمندتر میشود.
اگر از مدعیان سیاست حقیقت بپرسید خود این چه وضعی است، پاسخ میشنوید واقعیت سیاست همین است. بدون قدرت نمیتوان در صحنه سیاست سخنی به میان آورد. میپرسیم اما ایده «خون بر شمشیر پیروز است»، حکایت دیگری داشت. این خیال را در ما پرورده بود که حقیقت رویاروی منطق قدرت است. نه تنها از آن تبعیت نمیکند بلکه به صحنه آمده تا امکان برون ایستادن از آن را بیاموزاند. پاسخ میشنوید همه طرفهای سیاست قدرت مثل هم نیستند.
بعضی برای صرف قدرت و ثروت و استیلا بر دیگران وارد بازی شدهاند اما ما برای تثبیت یک حقیقت در صحنه حاضریم. اگر ما پیروز شویم، حقیقت را بر عالم حاکم میکنیم. میپرسیم شما کی پیروز خواهید شد؟ پاسخ میشنویم باید صبر کنید. روز پیروزی را خدا میداند. ماجرا به همین سادگیها نیست. سالها و دههها این مبارزه به طول خواهد انجامید.
خوب که گوش تیز میکنیم متوجه میشویم آن سوی صحنه هم کسانی ایستادهاند و مدعی سیاست حقیقتاند. آنها هم روزی روزگاری با مدعای حقیقت به صحنه سیاست وارد شدند. اما امروز در چاله سیاست قدرت فرورفتهاند. آیا کسی هست در این آشوب خطرناک از حقیقت اعاده حیثیت کند؟
✍️ مصطفی مهرآیین 🖊 در این شرایط سیاسی چه می توان کرد
@sokhanranihaa 1️⃣ در چهل و پنج سال گذشته، مردم و نظام سیاسی به اشکال متفاوت از قبیل شرکت در جنگ، انتخابات، مراسم های حکومتی، اعتراضات سیاسی- اجتماعی، پیشبرد نظم بوروکراتیک، تحمل فشارهای اقتصادی و سیاسی و..در رابطه تخاصمی یا همکاری با یکدیگر بوده اند.اکنون پس از چهل و پنج سال و با از سر گذراندن تمام این ماجراها مردم و نظام سیاسی به "وضعیت حل مسائل بنیادین سیاسی" یا همان " تعیین ماهیت نظام سیاسی" رسیده اند که مساله کاملا و مطلقا مربوط به حوزه " سیاست" است.بنابراین، با ایجاد دوباره "پارازیت اصلاح طلبی" و تقلیل مسائل به شیوه " مدیریت دولت" و شیوه اجرایی مدیریت کشور و بحث درباره روابط خارجی و اقتصاد و فساد و پاک بودن و نبودن کاندیداها به مردم و حتی خود نظام سیاسی کشور در معنای عام آن یعنی همان نظم کشور خیانت نکنید.
2️⃣ اینکه اسامی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری کشور به افراد دست چندم سیاسی چون قالیباف و جلیلی و پزشکیان و قاضی زاده و پور محمدی و زاکانی تقلیل یافته و گفتمان سیاسی کشور حول افشای فساد و شیوه اجرای برنامه توسعه و ...دور می زند و نشانگرهای زبانی سیاست به حد واژگان ابتدایی پاکدست و داشتن توان ذهنی و مبارزه با غرب،و....تنزل یافته اند، به آن معناست که سیاست پایان یافته و نظام سیاسی موجود با بحران خود " سیاست" روبروست.این مهمترین خواست مردم است: بازاندیشی در ماهیت نظام سیاسی.بنابراین، حالا که کشور و سیاست آن در این بزنگاه تاریخی به مرحله گفتگو درباره مسائل بنیادین خود رسیده است با پارازیت انتخاب رئیس جمهور اصلاح طلب یا اصول گرا و هوایی کردن نظام سیاسی یا انداختن دغدغه اقتصادی در ذهن مردم به مردم و کشور خیانت نکنید و با کنار کشیدن از انتخابات به طور عقلانی و بدون ایجاد هر گونه هزینه خیابانی برای مردم و کشور اجازه دهید مسائل در وضعیت صلح حل شود.نظام سیاسی هم اگر اندکی عقلانیت داشته باشد می داند که باید چه کند که کشور از دست نرود.حل نشدن این مسائل بنیادین و تلنبار شدن این مسائل سیاسی و بزک کردن دوباره فضای سیاسی فقط یک نتیجه دارد و آن هرز رفتن توان کشور و نابودی آن بخاطر ناتوانی برخی افراد در تحلیل مسائل بنیادین سیاسی و نداشتن شجاعت ابراز مسائل بنیادین سیاسی است.نظام سیاسی اگر می خواهد در وضعیت صلح حکومت کند باید ایده تغییر بنیادین را بپذیرد و به خواست مردم و نه خود احترام بگذارد.