شعرهای یواشکی

#کارگر
Channel
Music
Art and Design
Blogs
Politics
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel شعرهای یواشکی
@sherhaye_yavashakiPromote
1.74K
subscribers
578
photos
52
videos
52
links
ترجیح می دهم شعر شیپور باشد نه لالایی «احمد شاملو» 🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join♦️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@sherhaye_yavashaki



که #کارگر  رگ زد، باغ  مُرد 
صدای تو،  توی روزنامه داغ خورد
صدا سرکشیده شد در شیرهای بازِ نفت
صدا  که بریده شد، کسی باز رفت
کجا؟ روی مرزهای هرزِ زن زیرِ زور؟
زایمانِ آسمان در قعرِ گور؟
کجا، در خرابه‌های خشکِ هور؟
روی قبرهای مردمِ صبور؟
کجا نطفه‌های خشمِ سطلِ زباله‌ها 
و چاله‌های خون و اشکِ بیست ساله‌ها
ذِلالت اِضاله‌ها، دلالت به ناله‌ها
و‌ ردِ خون هم‌محلیان بر قباله‌ها
خیابان خمیده خسته از حمقِ نوچه‌ها
خدا به گِل نشسته در عمق کوچه‌ها
سرنگ‌ها، اوردوزها 
مثقال‌ها و «قال الانسان ُ ما لَها...»




#اسماعیل_بخشی
#شاهین_نجفی
#روز_جهانی_کارگر

@sherhaye_yavashaki
@sherhaye_yavashaki

#شعر
#غزل

عده‌ای از گروه آدم‌ها
كه به هر حيله‌ای ستاره شدند
چند روزی گذشت و چون مُردند
استخوان‌های بی‌قواره شدند

عده‌ای دانه‌دانه دفن شدند
غنچه دادند و گل شدند آخر
بعد از آن دسته‌دسته جوشيدند
تا كه در ديگ‌ها عصاره شدند

اولين عده لابه‌لای كتاب
پلكيدند و پچّ‌و‌پچ كردند:
كار خيری به عقل‌شان نرسيد
هرچه مشغول استخاره شدند

دومين عده از كتاب شدن
رنج بردند...رنج بردند و
_تا به دستور اولين عده
درس عبرت شوند_ پاره شدند

برف باريده بود و مردمِ كبك
همه در شعر سر فرو كردند
كبك باريده بود و مضمون‌ها
همه از ترسْ استعاره شدند

ريسمان مستعد حلقه شدن
چوب سرگرم چارپايه شدن
كسي آماده‌ی اناالحق بود
همه آماده‌ی نظاره شدند

عده‌ای بس كه گوش كردند و
نشنيدند، شكل پنبه شدند
عده‌ای نيز بس‌كه حرف زدند
كاملاً شكل آرواره شدند

چهره‌ها كاملاً بدون دهان
بخت‌ها كاملاً بدون سفيد
خانه‌ها_دست‌های كوچك ما_
كاملاً بی‌پدر اداره شدند

عده‌ای جيب، سعی می‌كردند
كارها را به ما حواله كنند
عده‌ای ما فقط به خاطر هيچ
كار كردند و هيچ‌كاره شدند

#حسین_صفا
#کارگران_هفت_تپه
#کارگران_گروه_ملی_فولاد_اهواز
#کارگر
#اسماعیل_بخشی

🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join♦️
@sherhaye_yavashaki

.
ابر ِ کوچک! پرنده ی پر خیس!
روی این دشت ِ خار ، ریخت پرت
تو هم از دست رفتی از نطفه
مثل ِ بابای پیر ِ کارگرت

چشمهای تو، حفره های مگس
دست و پاهات ، ساقه های مریض
این جهان، جای جان ِ مجنون نیست
چه کند با حضور ِ محتضرت ؟

شکل ِ رفتار ِ صبح با بدنت
شکلِ فصل ِ پرنده چینیِ سنگ
گوشه هایت نخواندنی از خش
اسمهایت نماندنی در یاد

مادر ِ باردارت آویزان
از گلوی بلند ِ ناکامی
اسب ِ سرخ ِ شکسته در باران
چند افسار آمده به سرت؟
پسر ِ شمعها و بارانها !
دختر ِ رنگها و طوفانها !
پرپر ِ پرسه در خیابانها !
نگرانم برای کودکی ات

جای اسفند توی دستت دود
بشوم پشت ِ خط ِ اشکت رود
بشوم کاش جای شب نابود
بشوم تا بگیرم از خطرت

یقه ام را بگیر ! شاید تو
بچه ی مرده ی خودم باشی
دخترم بوده ای تو یا پسرم ؟
کی دلم را گذاشتم سر ِ راه ؟

گرگی ام را غلاف کردم تا
زخمهای تو را بخوانم ..آخ ...
به چه حقی گذاشتم بدرند
پوست از میشهای چشم ِ ترت ؟

کارتن ، مهربان تر است از من ...
کنیه اش می رسد به سبز ِ درخت ...
که بغل می کند تو راه هرشب ...
کنج ِ دنج ِ تو بوده تا امروز
تا ندانم چقدر دل سختم...
تا نفهمم چقدر بدبختم ...
گاه گاهی که رو به روی توام
با نگاهی که می زند تشرت

لقمه ی کوچک ِ خلال شده !
بره ی نذری ِ حلال شده !
دل ِ آتش خور ِ بلال شده !
زندگی گردنت وبال شده !

هر چه گل توی دست ِ تو واشد،
راه به کافه ی بهار نبرد
خار شد رفت توی چشم ِ خودت
رنجهای کبود ِ پنج پرت

زنده ی تو مخل ّ زیبایی !.. .
مرده ات ، دستمایه ی اخ و پیف
دوربین ِ شکاری ِ خبری...
کون ِ لخت تو ، عکس ِ برتر ِ سال !

بغل ِ شهر و سایش ِ بدنت
زخمها ، در ستایش ِ بدنت
آلت ِ عدل و رخصت ِ دهنت !
شکم ِ فقر و گودی ِ کمرت !

#طاهره_خنیا

#کارگر
#کارگران_هفت_تپه
#صدای_کارگر_باشیم
#کارگران_گروه_ملی_فولاد_اهواز

🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join♦️