شعر نفیس

Channel
Logo of the Telegram channel شعر نفیس
@sherenafisPromote
2.58K
subscribers
شعرنفیس گنجینه و مرجع بهترین و ناب ترین اشعار صفحه اینستاگرام شعرنفیس 👇 instagram.com/sherenafis دریافت نظرات و اشعار و ارتباط با ادمین @Itj20
@sherenafis

ای لب تـو قبله ی زنبورهای سومنات
خنده ات اعجاز شهناز است در کرد بیات

مطلع یک مثنویِ هفت مَن، زیبایی ات
ابروانت، فاعلاتُن، فاعلاتُن، فاعلات

من انار و حافظ آوردم، تو هم چایی بریز
آی می چسبد شب یلدا هل و چایی نبات


جنگل آشوب من ای آهوی کوهستان شعر
این گوزن پیر را بیچاره کرده خنده هات

می رود، بو می‌کشد، شلیک، مرغی می پرد
گردنش خم می‌شود، آرام می افتد به پات

گرده اش می سوزد و پلکش که سنگین می شود
می‌کشد آهی، که آهو ... جان جنگل به فدات

سروها قد می کشند از داغی خون گوزن
عشق قُل قُل می زند از چشمه ها و بعد، کات:

پوستش را پوستین کرده زنی در نخجوان
شاخ هایش دسته ی چاقوی مردی در هرات..

#حامد_عسکری

@sherenafis
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود

آخرین جرعهءجام است وشبم طولانیست
چه کنم این همه غم از دل تنها برود

دل پر حسرتی از این همه یلدا دارم
کاش یک بار بیایی تو و غم ها برود

راه برگشتنی ای ماه به مردابت نیست
مثل رودی که بنا نیست به دریا برود

دل من بود که در گوشهء تنهایی سوخت
هر کسی شرم ندارد به تماشا برود

عاشقی کردنمان درد سری بیش نبود
عشق ای کاش که از دهکده ی ما برود

هر که معشوق برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود

#فرامرز_عرب_عامری

#یلدا #شب_یلدا

@sherenafis
@sherenafis

در این جدال نفس گیر عشق با آدم
نفس کشیدم از این عشق و آه پس دادم

به هر دری که زدم روزگار یار نبود
شبیه پنجره با انتظار همزادم

اگر چه تجربه عشق جز فراق نبود
تمام تجربه ها با تو رفت از یادم

نه قفل بر قفسم می زنی نه می گذری
به لطف و مرحمتت در اسارت آزادم

تو اشتباه قشنگی که انتخاب شدی
من اتفاق بعیدی که دیر افتادم

اگر سعادت همراهی ات به من نرسید
تو در خیال منی من سعادت آبادم

#علی_صفری

@sherenafis
@sherenafis

تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم
روبروی چشم خود، چشمی غزلخوان داشتم

حال اگرچه هیچ نذری عهده دارِ وصل نیست
یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر میشد قریب پنج دیوان داشتم!

بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود
من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟

ساده از "من بی تو میمیرم" گذشتی خوب من!
من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم

لحظه ی تشییعِ من از دور بویت میرسید
تا دو ساعت بعدِ دفنم، همچنان جان داشتم

#کاظم_بهمنی

@sherenafis
@sherenafis

چایی که تو مى آوری انگار شراب است
این شاعر عاشق به همان چای، خراب است

من عاشق عشقم، چه بسوزم، چه بسازم
عشق است که هر کار کند عین صواب است

معشوق اگر خون مرا ریخت به‌ حق ریخت
خون‌ ریزی معشوق هم از روی حساب است

تب کردن تو، مُردن من هر دو بهانه
عشق است که بین من و تو در تب‌ و تاب است

صد بار تفأل زدم و فال یکی بود
"ما را ز خیال تو چه پروای شراب است"

#بهمن_صباغ_زاده

@sherenafis
ای حسن پرده‌سوز تو برق نقاب‌ها
روی عرق‌فشان تو سیل حجاب‌ها

از نقطه‌های خال تو در هر نظاره‌ای
بیرون نوشته حرف‌شناسان کتاب‌ها

در مجلس شراب تو از شوق می‌زنند
پروانه‌وار سینه بر آتش کباب‌ها

شادم ز پیچ و تاب محبت که می‌رسد
آخر به زلف، سلسله پیچ و تاب‌ها

بیداری حیات شود منتهی به مرگ
آرامش است عاقبت اضطراب‌ها

#صائب

@sherenafis
فرصتِ عشقم اگر، با تو فراهم باشد
حاضرم بـاشی اگر سهمِ دلم غم بـاشد!

تو به من تکیه کنی، تا که نیفتی از پا
خاطرت مطمئن از یک دژِ محکم باشد

سیبِ سرخی بدهی دستم و حوا باشی
قصه ام وسوسه‌ی، حضرت آدم باشد

دل نباید که ببندم به کسی غیر از تو
فکرم آغشته به یاد تو، دمادم باشد

حاضرم بگذرم از حقِ خودم ، وقتی که
کنجِ آغوش شما فاصله ها کم باشد

قامتم گر چه به رعنایی شمشاد اما
باید از روی ادب، پیشِ شما خم باشد

حاضرم باشی اگر قیمتِ بودن با تو
عمقِ ویرانگری اش، زلزله‌ی بم باشد

مطمئنم که مرا می‌کشد عشقت، اما
باید این معجزه آهسته و کم کم باشد

#عباس_عبدالحسینی

@sherenafis
@sherenafis

چه می‌شد "ساده ها" تا آخرخط "ساده" می‌ماندند!؟
مسافرها به یاد خاطرات جاده‌ می‌ماندند!

چه می‌شد "عشق" تا آخر، شبیه روز اول بود؟
و تا پایانِ آن، دلداده‌ها، دلداده می ماندند!

چه می‌شد آن کسانی را که فوق‌العاده می‌دانیم
درون ذهن ما همواره فوق العاده می‌ماندند!

اگر من باختم، سـربازهایم دیر فهمیدند -
که باید در زمان صلح هم "آماده" می ماندند!

اگر از باده‌ی قدرت نمیشد مست، یک مفتی؛
شیوخ شهر شاید بر سر سجاده می‌ماندند !

جهان جایی مناسب‌تر برای زندگی میشد
اگر که مردم آزاده اش، آزاده می ماندند!

«چراغ رابطه» شاید نمی‌شد هیچ جا خاموش!
اگر این "کنجکاوی‌های ساده"، ساده می ماندند!

#اصغر_عظیمی_مهر

@sherenafis
هم در هوای ابری آبان دلم گرفت
هم در سکوت سرد زمستان دلم گرفت

هرجا که عاشقی به مراد دلش رسید
هرجا گرفت نم‌نم باران، ... دلم گرفت

با خنده گفتمش: به سلامت… سفر بخیر…
وقتی که رفت، از تو چه پنهان... دلم گرفت

بیرون زدم ز خانه که حالم عوض شود
از بس شلوغ بود خیابان دلم گرفت

امروز جمعه نیست، ولی با نبودنت
مانند عصر جمعه‌ی تهران دلم گرفت

#مجید_ترکابادی

@sherenafis
@sherenafis

می شود سخت ترین مساله آسان باشد
پشت هر کوچه ی بن بست خیابان باشد!

می شود حال بدِ ثانیه ها خوب شود
شهر هم غرقِ هم‌اغوشی باران باشد

گیرم این عشق - که آتش زده بر زندگی ات
بعد جان کندنِ تو شکل گلستان باشد!

گیرم این دفعه که برگشت، بماند...نرود!
گیرم از رفتنِ یکباره پشیمان باشد

بعد شش ماه به ویرانه ی تو برگردد
تا درین شعر پر از حادثه مهمان باشد

فرض کن حسرتِ پاییز، تو را درک کند
روز برگشتنِ او اولِ آبان باشد!

بگذر از این همه فرضیه، چرا که دل من
مثل ریگی‌ست که در کفش تو پنهان باشد!

#اميد_صباغ_نو

@sherenafis
رخت ناز و نگاهت دلبرانه ست
لبانت اورشلیمی از ترانه ست

دو ابرویت بلندی های جولان
دو چشمت جنگ در خاورمیانه ست

#شهراد_میدری

@sherenafis
@sherenafis

دلم وا مانده در کاری که فکرش را نمیکردم
سرم خورده به دیواری که فکرش را نمیکردم

مدار جبر هستی را فقط بیهوده می گردم
اسیرم کرده تکراری که فکرش را نمیکردم

خرابم می کند با اخم و با لبخند می سازد
دلم را برده معماری که فکرش را نمیکردم

زمین را مثل اسکندر به حکم عشق او گشتم
شدم سرباز بیماری که فکرش را نمیکردم

ولی هر نقـطه ای رفتم شعاع درد دورم زد
به دستش داشت پرگاری که فکرش را نمی کردم

به هر دستی که دور گردنم افتاد دل بستم
مرا زد عاقبت ماری که فکرش را نمیکردم

#مرتضاخدمتی
#مرتضی_خدمتی

@sherenafis
بوی دلتنگی پاییز وزیده‌ست، ولى

اولین موسم این فصل مگر”مهر” نبود!

#مجتبی_قندالی

@sherenafis
@sherenafis

شبانه های مرا می شود سحر باشی؟
و میشود که از این نیز خوب‌تر باشی ؟

تداوم من و دریا و آسمان با تو
همیشگی ست اگر هم تو رهگذر باشی

نیازمند توام مثل زخم لب بسته
خوشاتر آنکه تو گهگاه نیشتر باشی

غروب و سوختن ابر و من تماشایی ست
ولی مباد تو این گونه شعله ور باشی

ببین چه دل خوشی ساده ای: همینم بس
که یاد من به هر اندازه مختصر باشی

چقدر دفترکم رنگ و روح می گیرد
تو در حواشی این متن هم اگر باشی

دوباره جذبه به پرواز میدهد شعرم
کبوتران مرا گر تو بال و پر باشی

نگاه می کنی و من ز شوق می میرم
همیشه بهر من ای چشم خوش خبر باشی

من عاشق خطری با توام خوشا آن روز
که بی دریغ تو هم عاشق خطر باشی

#محمدعلى_بهمنى

@sherenafis
گویند که هر چیز به هنگام بود خوش

ای عشق چه چیزی که خوشی در همه هنگام

#ادیب_صابر

@sherenafis
@sherenafis

تیر برقی "چوبی‌ام" در انتهای روستا
بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا

ریشه ام جامانده در باغی که صدها سرو داشت
کوچ کردم از وطن، تنها برای روستا

آمدم خوش خط شود تکلیف شبها،آمدم...
نور یک فانوس باشم، پیش پای روستا

یاد دارم در زمین وقتی مرا می کاشتند
پیکرم را بوسه می زد کدخدای روستا

حال اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم:
قدر یک ارزن نمی ارزم برای روستا

کاش یک تابوت بودم، کاش آن نجار پیر
راهی‌ام می کرد قبرستان به جای روستا

قحطی هیزم اهالی را به فکر انداخته است
بد نگاهم می کند دیزی سرای روستا

من که خواهم سوخت، حرفی نیست، اما کدخدا
تیر سیمانی نخواهد شد عصای روستا..

#کاظم_بهمنی

@sherenafis
به دریا می زنم! شاید به سوی ساحلی دیگر
مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر

من از روزی که دل بستم به چشمان تو میدیدم
که چشمان تو می افتد به دنبال دلی دیگر

به هر کس دل ببندم بعد از این خود نیز میدانم
به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر

من از آغاز در خاکم نمی از عشق میبینم
مرا می ساختند ای کاش از آب و گلی دیگر

طوافم لحظه ی دیدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر

به دنبال کسی جا مانده از پرواز می گردم
مگر بیدار سازد غافلی را، غافلی دیگر

#فاضل_نظری

@sherenafis
شعر نوشتن بلد نیستی
شعر خواندن نمی دانی
کمی راه برو
بخند
مو پریشان کن
شعر شدن که بلدی

#مجید_وادی

@sherenafis
@sherenafis

فکر کن قهوه بنوشی ته فالت باشد
بعد از این دیدن او فرض محالت باشد

از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی؟
گریه ات باعث تکرار سوالت باشد

چمدان پر بکنی خاطره ها را ببری
عکسهایش همه عمر وبالت باشد

روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد
باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد

توی تنهایی خود فکر مسکن باشی
قرص اعصاب فقط چاره حالت باشد

"ای که از کوچه معشوقه ما می گذری"
قسمت ما نشد این عشق، حلالت باشد

#علی_صفری


@sherenafis
@sherenafis

حس و حال همه ی ثانیه ها ریخت به هم
شوق یک رابطه با حاشیه ها ریخت به هم

گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید
آمدیّ و همه ی فرضیه ها ریخت به هم

روح غمگین تو در کالبدم جا خوش کرد
سرفه کردی و نظام ریه ها ریخت به هم

در کنار تو قدم میزدم و دور و برم
چشم ها پر خون شد قرنیه ها ریخت به هم

پای عشق تو برادر کشی افتاد به راه
شهر از وحشت نرخ دیه ها ریخت به هم

بغض کردیم و حسودان جهان شاد شدند
دلمان تنگ شد و قافیه ها ریخت به هم

من که هرگز به تو نارو نزدم حضرت عشق
پس چرا زندگی ساده ی ما ریخت بهم

#امید_صباغ_نو

@sherenafis
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily