@sherenafis
ای لب تـو قبله ی زنبورهای سومنات
خنده ات اعجاز شهناز است در کرد بیات
مطلع یک مثنویِ هفت مَن، زیبایی ات
ابروانت، فاعلاتُن، فاعلاتُن، فاعلات
من انار و حافظ آوردم، تو هم چایی بریز
آی می چسبد شب یلدا هل و چایی نبات
جنگل آشوب من ای آهوی کوهستان شعر
این گوزن پیر را بیچاره کرده خنده هات
می رود، بو میکشد، شلیک، مرغی می پرد
گردنش خم میشود، آرام می افتد به پات
گرده اش می سوزد و پلکش که سنگین می شود
میکشد آهی، که آهو ... جان جنگل به فدات
سروها قد می کشند از داغی خون گوزن
عشق قُل قُل می زند از چشمه ها و بعد، کات:
پوستش را پوستین کرده زنی در نخجوان
شاخ هایش دسته ی چاقوی مردی در هرات..
#حامد_عسکری
@sherenafis