كنت في كربلاء
قال ليَ الشيخ: إن الحسين مات من أجل جرعة ماء.
..
وتسائلت كيف السيوف استباحت بني الأكرمين؟
فأجاب الذي بصّرته السماء
إنه الذهبُ المتلألئ في كل عين
..
إن تكن كلماتُ الحسين
وسيوف الحسين
وجلالُ الحسين
سقطت دون أن تنقذ الحق من ذهب الأمراء
أفتقدر أن تنقذ الحق ثرثرةُ الشعراء؟!
والفراتُ لسانٌ من دمٍ لا يجدُ الشفتين!
------------------
در کربلا بودم
شیخ به من گفت: حسین بهخاطر جرعهای آب شهید شد.
..
پرسیدم چگونه شمشیرها حُرمت فرزند کریمان را شکستند؟
آنکه آسمان را در بقچهاش داشت، پاسخ داد
او طلای درخشنده در هر چشمی است
..
اگر سخنان حسین
و شمشیرهای حسین
و شوکت و جلال حسین
بیآنکه حق را از طلایِ امرا برهانند، جان دادند
چگونه پرگویی شاعران میتواند حق را نجات دهد؟!
وقتیکه فرات زبانی از خون است و لبانی نمییابد!
#أمل_دنقل / الورقة السابعة ( من أوراق أبي النواس)
ترجمه:
#محمد_حمادی■ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا تَالِيَ كِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَه
@sherarabimoaser