من أي عامٍ جاء هذا الحزن ؟
من سَنةٍ فلسطينيةٍ لا تنتهي
وتشابهتْ كل الشهور, تشابه الموتى
ما حملوا خرائط أو رسوماً أو أغاني للوطن
حملوا مقابرهم... وساروا في مهمتهم وسرنا في جنازتهم
وكان العالم العربيُّ أضيق من توابيت الرجوع
أنراك يا وطني لأن عيونهم رسمْتكَ رؤيا... لا قضيَّهْ !
أنراك يا وطني لأن أصابع الشهداء تحملنا إلى صفدٍ
صلاةٍ... أو هويَّهْ ماذا تريد الآن منّا ماذا تريد؟
خذهم بلا أجرٍ
• • •
این غم از کدامین سال آمد؟
از سالِ بیپایانی فلسطینی؟
تمام ماهها شبیه هم شد، همچو تشابه مردگان
آنان نقشه یا نقاشی و یا ترانههایی برای وطن با خود حمل نکردند
گورهاشان را با خود حمل کردند... ماموریت خویش را در پیش گرفتند
و ما جنازهشان را تشییع کردیم
و جهان عرب از تابوتهای بازگشت هم نافراختر بود
تو را میبینیم وطنم، از آن رو که
چشمهاشان تو را رویا به تصویر کشید... و نه مسئله؟
تو را میبینیم وطنم، چراکه دستان شهیدان
ما را بهسوی صفد (شهر) حمل میکنند
مناجات... یا که هویت را، اکنون از ما چه میخواهی، چه میخواهی؟
آنها را بیهیچ مزدی ببر
#محمود_درويشترجمه:
#محمد_حمادی #غزة 💔#فلسطين 💔@sherarabimoaser