View in Telegram
نکونام خیلی‌ها گذشتند و رفتند اما در اطراف من کمتر متوفایی است که اینقدر از او یاد شود. همیشه حرف او، همیشه حکایت و قصه ها و مثالهای او! او هم یه آدم معمولی بود مثل بقیه، هم کمالات داشت هم غیرکمالات. پس چرا در زندگی ما رد پای فراوانی دارد؟ و هر روز یک خط درمیان از او یاد می‌کنیم؟ این روزها که مصادف با تولد اوست، خیلی به این سوالات فکر می‌کنم. این پاسخها محصول فکر این چند روز من است: شوخ طبع بود و حکمت و حکایت زیاد می‌دانست . هوش اجتماعی زیادی داشت. صداقت و انصافش بارز بود. پرسشگر بود و متفکر و اهل منطق. همیشه در حال یادگیری بود. خرافی و متعصب نبود. محفل‌ گرم‌کن خوبی بود. در امور خصوصی دخالت نمی‌کرد. پرتلاش،استوار و مستقل بود. در کمک به دیگران دریغ نداشت. و... روزی از همین روزهای سرد به این دنیا آمده‌ و خیلی زود یتیم شده‌بود. خودش راه زندگی را از چاهِ آن یافته‌بود؛ و با اینکه از اوان کودکی سختیهای زندگی را چشیده‌بود؛ اما همیشه به زندگی سلام می‌داد.همیشه برای بهتر زیستن تلاش می‌کرد. در کودکی این شعر را بسیار از او شنیده‌بودم : سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند و خودش نیز «نکونام» بود. حالا چند سال است رفته به سفری که مدتها آماده‌اش بود و چمدانهایش را برای آن بسته‌بود. به گاهِ رفتن اصلاً ناراحت نبود؛ فقط از دیرکردِ سفیرِ همراه گله داشت. هم مردِ زندگی بود هم مردِ رفتن. می‌گفت: «رسم روزگار است که ما برویم تا بقیه بیایند.» او برایم هم پدری کرد و هم استادی. از خودم می‌پرسم آیا بعد از ما هم اطرافیانمان اینقدر به نیکی از ما یاد می‌کنند؟ مهین شریفی #بازنگری_خود #خاطره_پردازی @SharifiDaricheh
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily