•|غُلامِحُسَـــــین|•

#سید_ابراهیم
Канал
Логотип телеграм канала •|غُلامِحُسَـــــین|•
@shahid_saberiПродвигать
136
подписчиков
6,39 тыс.
фото
1,16 тыс.
видео
1,81 тыс.
ссылок
کـانال رسمی شهید مدافع حریم ولایت میـــــرزا مــهدی صابــری "غلامحسین" فرمانده گروهان حضرت علی اکبر(ع) لشکـــــــــر ســـــــــــرافراز فــاطمیـون با مدیریت خانواده شــهید | ارتبـــاط با خادمین @Seyed_meisam76 | @karbala19427
سید" #ابراهیم" میگفت:
یه روز که "حاجی" اومده بودن مقر " #مهدی" خواب بود بیدارش کردم
گفتم:
حاجی"اومدن،سراسیمه خودشو رسوند و عکس گرفتیم....

پریشانی موهای شهید "صابری" هم بخاطر تازه بیدار شدن ایشون از خواب هستش...

#سردار_سلیمانی
#سید_ابراهیم
#آقا_غلامحسین

کانال رسمی شهیدمدافع حرم«مهدی‌صابری»
@shahid_saberi


https://goo.gl/W2tfww
از بچه های با صفای #پاکدشت تهران بود و جزء فرماندهان گروه15 بود و #سید_ابراهیم جزء فرماندهان گروه14.

ولی یه حرف #مصطفی_جعفری،بدجوری سیدابراهیم رو مجذوب خودش کرده بود.
یه شب وقتی هجوم سنگینی از طرف #مسلحین شده بود، مصطفی پشت #بیسیم اعلام میکنه؛
بچه ها سر میدهیم،سنگر نمیدهیم.

سرهمین جمله خیلی #سید_ابراهیم دوستش داشت،تا حدی که عکس مصطفی رو تو ماشین خودش نصب کرده بود تا همیشه یادش باشه

#شهید_مصطفی_جعفری
#سر‌میدهیم‌سنگر‌نمیدهیم.

@shahid_saberi
#سید_ابراهیم
#غلامحسین
آخرین #نوحه

سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم این نوار را با مهدی زیاد گوش کرده بودم و کاملا برامون تکراری بود. برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن به وجود نمی یاد خصوصا اینکه اون نوار مداحی "نوحه" باشه نه "روضه".

شهید مهدی صابری فرمانده گروهان ویژه خط شکن لشکر فاطمیون

اما اونروز با روزهای دیگه فرق می کرد یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار انرو گوش کرده بودیم در ماشین گذاشته بودم و به راهمون ادامه می دادیم همینکه داشتم رانندگی می کردم متوجه شدم مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه و گریه می کنه تو حال و هوای خودش بود بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن.



در حال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات... بعد از عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود در حال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم بله همون برگه ای بود که مهدی در حال نوشتن مطالبی روی اون بود آخرین نوشته آقا مهدی!



قطعه شعری در وصف حضرت علی اکبر علیه السلام! مهدی عاشق حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر(علیه السلام) حتی اسم هیات عزاداری محله اشون هم به اسم علی اکبر(علیه السلام) هست وقتی می خواست آقا رو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا! ابتدای شعرش هم همین رو گفته.

https://goo.gl/8NYjpS


«بسم‌ الله الرحمن الرحیم»
یا علی اکبر لیلا؛

عشقت میان سینه من پا گرفته شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی حالا که کار عاشقی بالا گرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته پایین پای مرقدت ماوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب شش گوشه هم با نور تو ماوا ...


شعری که با رسیدن ماشین به مقصد نتونست کلمه آخرش رو کامل کنه! حالا فهمیدم آنروز گریه جانسوز مهدی برای کدام یک از اولیای خدا بود! کسی که مهدی به او علاقه زیادی داشت و همین علاقه هم باعث شد حضرت علی اکبرعلیه السلام او را به مهمانی خود قبول کنه. مهدی جان سلام ما رو به آقا برسون...


کانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»

@Shahid_saberi
#زرنگ_به_این_میگویند

🌷 سردار قاسم سلیمانی :

درایام فاطمیه سال قبل بود که شهید حسین بادپا اینجا آمد.
در دیرالعدس دیدم که یک
صدای خیلی برجسته و مردانه تهرانی از پشت بی‌سیم می‌آید.
حسین بادپا پشت بی‌سیم با #سید_ابراهیم
داشت صحبت می‌کرد،
نمی‌شناختمش!
پرسیدم این جوان تهرانی از کجا در #تیپ_فاطمیون
جا گرفته؟!

صبح که برگشتیم
از حسین بادپا پرسیدم که این #سید_ابراهیم کیه که با این صدای بلند و مردونه صحبت می‌کرد‌؟!
🌷 سید را نشان داد گفت : این‌!

یک جوان باریک و نحیف‌!
گفتم : من فکر می‌کردم یک آدم با هیکل بزرگ الان باید باشد با آن صدای کلفت و بلند!

🌷 یک جوان تو دل برویی بود‌، آدم لذت می‌برد نگاهش کند؛ من واقعا عاشقش بودم.
آن وقت این جوان چون ما راهش نمی‌دادیم بیاید اینجا رفته بود مشهد در قالب #فاطمیون
به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرده بود تا به اینجا برسد‌، #زرنگ به این می گویند!

به ما و امثال ما که اینجا آمده‌ایم، زرنگ نمی‌گوید.

به آن‌ها که دنبال مال جمع کردن و... هستند [زرنگ] نمی‌گویند!
🌷 زرنگ و با ذکاوت کسی است که اینطور کار را بدست می‌آورد و بالاترین بهره را از آن می‌گیرد و به نحو احسن از #فرصت استفاده می‌کند....!

🌷 چرا این کار را کرد؟
چون_قیمت_داشت...!

🌷 إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَّرْصُوصٌ،

#خدا کسی را که در راهش #جهاد می‌کند دوست دارد.

🌷 اگر کسی را #خدا دوست داشته باشد محبتش، عشقش، عاطفه‌اش و همه چیزش را در دل‌ها پراکنده می‌کند.

🌷 امثال #سید_ابراهیم در خیابان‌ها خیلی زیاد هستند،
اما آن چیزی که #سید_ابراهیم را عزیز کرد
و به این نقطه رساند همین راه بود.


@shahid_saberi
Forwarded from اتچ بات
#دو_پرستوی_دمشق


نامشان مصطفی بود و مهدی ...

در جبهه های نبرد همه این دو را #سید_ابراهیم و #غلامحسین می شناختند.

دو برادر از جنس دو دوست...

هردو برای خودشان یلی  بودند...

مصطفی پدر محمد علی شش ماهه

مهدی تک پسر و پشت و پناه خواهران و مادر ,امید پدر...

پدر مهدی چنین گفت:بعد از مهدی, مصطفی شد پشت و پناه قلب مجروحم ...

خصلتش بود, تاب ماندن نداشت,در حاشیه چشمانش غروب غریب موج میزد...

پرواز مهدی و حسن را شاهد بود .

بغض درد آلودی حنجره قلبش را سخت تنگ کرده بود...

به #مهدی سفارش کرده بود: سلامم را به #ارباب_عاشقان برسان...

#تاسوعا را غنیمت دید و بر قله سعود رفت تا #نماز_عشق را پشت #عباس_حرم اقامه کند .

غلامحسین

@Shahid_saberi
Forwarded from اتچ بات
#شهید_ابوعلی

خواب #شهید_صابری رو دیدم بدون معطلی پریدم بغلش انگار که منتظر بود نتونستم خودم و کنترل کنم و گریه ام گرفت.

جوري که پاهام شل شد نزدیک بود بيفتم زمین که محکم منو بغل کرد سرپا نگه داشت.

بهش گفتم #غلامحسین داداش ابراهیم کجاست؟
گفت جاش خوبه

گفتم به من قول داده بود #اربعين بریم #کربلا


دیشب اندر خواب دیدم من شهیدی از #دمشق
یک شهید راه بی بی مرشد و استاد عشق

خواب دیدم بیقرارم بیقرار مصطفی
من پر از اشک و عزا و داغدار مصطفی

خواب دیدم خیره بر #مهدی شدم با چشم تر
او در آغوشم گرفت و من شدم بیتاب تر

خم شدم در هم شکستم زیر بار این فراق
او مرا محکم گرفت و گفتمش این گونه باز

تو بگو اکنون خبر از #سید_ابراهیم من
از برادر همسفر هم کیش و هم آیین من

گفت جایش خوب و عالی و دعا گوی شماست
حال، سید عزت و شفیع و الگوی شماست


پی نوشت:

خوابی که شهید ابوعلی در اسفند سال ۹۴ دیده .

شعر از #شهید_ابوعلی

غلامحسین

@Shahid_Saberi
Forwarded from عکس نگار
#راوی_شهید_مرتضی_عطایی

با تعدادی از رفقا من جمله سید ابراهیم رفته بودیم برای شناسایی قبل از عملیات منطقه درعا حین برگشت با توجه به فصل بهار و کشتزارهای گسترده تو منطقه حاشیه راه بوته های بلندی که انتهای ساقه هاشون خارهای توپی شکل گرفته (اندازه گردو) رشد کرده بود و من را وسوسه می که با پوتین بزنم زیرشون....
بالاخره شروع کردم اوليش و با پوتینم هدف گرفتم و با دورخیزی محکم زدم زیرش که بعد از کنده شدن و به هوا پرتاب شد......با خودم گفتم عجب کیفی داد...
بعد شروع کردم دومی..... سومی.... تا اینکه
#سید_ابراهیم صدام کرد #ابو_علییییی
گفتم جانم؟
با همون لحن شیرین و قشنگش گفت قربونت بشم آخه اينا هم موجود زنده هستن همین کار باعث ميشه #شهادتت به عقب بیفته بعد از این حرفش کلی تو فکر رفتم و گفتم بابا سید تا کجاهاشو میبینه و نفهميدم کی رسیدیم مقر
و فهمیدم تا سيب نرسه از درخت نمیفته بله من و امثال من هنوز کال هستیم و لايق نشدیم.

#شهدا_گاهی_نگاهی
@Shahid_saberi
به نیابت از #شهید_غلامحسین سر مزار هم رزمشون #سید_ابراهیم💐

تولدت مبارک فرمانده🌹
ارسالی #کاربران

کانال رسمی شهید مدافع حرم «مهدی‌صابری»
t.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
https://goo.gl/W2tfww

سید" #ابراهیم" میگفت:
یه روز که "حاجی" اومده بودن مقر " #مهدی" خواب بود بیدارش کردم
گفتم:
حاجی"اومدن،سراسیمه خودشو رسوند و عکس گرفتیم....

پریشانی موهای شهید "صابری" هم بخاطر تازه بیدار شدن ایشون از خواب هستش...

#سردار_سلیمانی
#سید_ابراهیم
#آقا_غلامحسین

کانال رسمی شهیدمدافع حرم«مهدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
#سید_ابراهیم
#غلامحسین
آخرین #نوحه

سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم این نوار را با مهدی زیاد گوش کرده بودم و کاملا برامون تکراری بود. برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن به وجود نمی یاد خصوصا اینکه اون نوار مداحی "نوحه" باشه نه "روضه".

شهید مهدی صابری فرمانده گروهان ویژه خط شکن لشکر فاطمیون

اما اونروز با روزهای دیگه فرق می کرد یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار انرو گوش کرده بودیم در ماشین گذاشته بودم و به راهمون ادامه می دادیم همینکه داشتم رانندگی می کردم متوجه شدم مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه و گریه می کنه تو حال و هوای خودش بود بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن.



در حال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات... بعد از عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود در حال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم بله همون برگه ای بود که مهدی در حال نوشتن مطالبی روی اون بود آخرین نوشته آقا مهدی!



قطعه شعری در وصف حضرت علی اکبر علیه السلام! مهدی عاشق حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر(علیه السلام) حتی اسم هیات عزاداری محله اشون هم به اسم علی اکبر(علیه السلام) هست وقتی می خواست آقا رو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا! ابتدای شعرش هم همین رو گفته.

https://goo.gl/8NYjpS


«بسم‌ الله الرحمن الرحیم»
یا علی اکبر لیلا؛

عشقت میان سینه من پا گرفته شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی حالا که کار عاشقی بالا گرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته پایین پای مرقدت ماوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب شش گوشه هم با نور تو ماوا ...


شعری که با رسیدن ماشین به مقصد نتونست کلمه آخرش رو کامل کنه! حالا فهمیدم آنروز گریه جانسوز مهدی برای کدام یک از اولیای خدا بود! کسی که مهدی به او علاقه زیادی داشت و همین علاقه هم باعث شد حضرت علی اکبرعلیه السلام او را به مهمانی خود قبول کنه. مهدی جان سلام ما رو به آقا برسون...


ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
اکران فیلم های منتخب جشنوار مردمی عمار

امروز 11 دی

فیلم #سید_ابراهیم

مسجد جامع جعفریه ؛
خیابان زمزم -خ شهید پیرمرادی

@Falahfar

@Shahid_Saberi
رفت بابا
مست عطر
#یاس_ها

تاشود
همسنگر
عباس ها

رفت بابایم
سحرگاهے
دمشق

تاکہ
عباسےکند
در شهر عشق

رفتہ بودے
یارے #سید_علے

گفتہ بودے
زود مے آیے ولے...

#سید_ابراهیم

@shahid_saberi
#خادم_الشھدا ڪیست؟

می گفت:
#خادم_الشھدا بودن نه شغله و نه حِرفه است...
بلڪه لیاقتی بیش نیست...

حالا بیاییم و هِــــــــــے تلاش ڪنیم ڪه به همه بفھمونیم...
"من خادم الشھدام..."

بی فایده است...
خودت رو گول زدی...
به درد لای جرز دیوار هم نمی خوره... الڪی ڪه نیست...!

ڪسی ڪه در راه خدمت به #شھدا قدم گذاشته باید شھدایی باشه...
باید #خلوص داشته باشه...
باید...
باید...
باید به این #آیه باور قلبی داشته باشه:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً، بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّھِمْ يُرْزَقُونَ»

زنھار مپندارید ڪه آنان ڪه در راه #خدا ڪشته شده ‏اند مردگانند
نه
بلڪه زنده‌‏اند و نزد پروردگار خود روزى ميخورند
(سوره آل عمران آيه 169)

می گفت:
من ڪه #لیاقت ندارم...
#شھدا دست ما رو گرفتند...
وقتی شروع می ڪنی #خیر و #برڪت دنیا و آخرتت رو می گیره...

ڪار برای #شھدا آسون نیست...
سختی های خودش رو داره...

می گفت:
یه جایی ڪارت لنگه، آبروت در خطره...
تھمت می شنوی، زخم زبون می شنوی...
#شھدا هستند ڪه #مردانگی به خرج می دهند و آبروت رو می خرند...

می گفت:
دیروز از بلندی با صورت ولو شدم روی زمین بتنی...
چند جای بدنم #زخم برداشت و ڪبود شد
میگفت:
این زخم ها رو می بینی خوب میشه، اما جاش می مونه...

مثل #زخم_زبون...

#شھدا تو این یڪسال بھم خیلی لطف ڪردند و هوامو داشتند...

باز هم میگم #لیاقت خادمی رو ڪه نداشتم...
دستم رو گرفتند...

تو این یڪسال فعالیتم برا #شھدا تو فضای مجازی و دوماهی ڪه مھمان #امام_رضا(ع) و شھدای #فاطمیون #مشھد بودم خیلی هوایی شدم و مشتاق #شھادت...

به اون آیه‌ی بالا #ایمان داشت و میگفت:
#ابوحامد ؛ #فاتح، #حجت، #سید_ابراهیم، #غلامحسین، #سیدحڪیم، #ذبیح_فاطمیون، #ابوعلی و دیگر #شھدا همه زنده‌اند و خیلی جاها یقین پیدا میڪنم حضور دارن...

گاهی از #درڪ ما خارجه...

الھی #نصیرمان باش، #بصیر گردیم...

https://goo.gl/3ZfpLO




ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
پخش مستند شهید مصطفی صدرزاده

امروز ساعت ۱۴:۳۰

#سید_ابراهیم

#سه_شنبه

از شبڪه #سه سیما

─═हई╬«شــ‌هید مہدے صابرے»╬ईह═─
@shahid_saberi
پخش مستند مراسم #اولین_سالگرد شھید #مصطفی_صدرزاده
#سید_ابراهیم

امروز سه شنبه

ساعت:10:35

از شبڪه #سه سیما

ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥| #ببینید

🔺نامه ی دختر شهيد #مدافع_حریم_مصطفی_صدرزاده در مراسم ساگرد,به پدرش
#سید ابراهیم🌹

─═हई╬«شــ‌هید مہدے صابرے»╬ईह═─
@shahid_saberi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم...

#سید_ابراهیم به ارزوش رسید وتاسوعای ۹۴ رفت پیش اربابش

فردا سالگرد شهادت شهید مصطفی صدرزاده

─═हई╬«ڪاناڸ رسمے شــ‌هید مہدے صابرے»╬ईह═─
@shahid_saberi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سال گذشته 6مرداد در چنین روزی از ناحیه ساقه پا مجروح شد و برای آخرین بار به ایران آمد و بعد از دوره درمان روز بیستم مرداد برای آخرین بار به سوریه رفت و دیدار ...

#سید_ابراهیم
@Shahid_Saberi
Ещё