•|غُلامِحُسَـــــین|•
#فاتح
Channel
136
subscribers
6.39K
photos
1.16K
videos
1.81K
links
﷽
کـانال رسمی شهید مدافع حریم ولایت
میـــــرزا مــهدی صابــری "غلامحسین"
فرمانده گروهان حضرت علی اکبر(ع)
لشکـــــــــر ســـــــــــرافراز فــاطمیـون
با مدیریت خانواده شــهید | ارتبـــاط با خادمین
@Seyed_meisam76 | @karbala19427
goo.gl/rl3eOH
#سقای_فاطمیون
از بچگی باهم، همبازی بودیم و بچه محل از همان کودکی پسر آروم و خوبی بود و مودب
دست تقدیر ما رو از هم جدا کرد،خونه مون رو عوض کردیم و اومدیم یک محل جدید، بعضی وقت ها فقط میرفتم سر میزدم به دوستام
گذشت سال ها، بزرگ شده بودیم توی همه جا حرف از سوریه بود، دوست داشتم #سوریه رو ببینم، بی بی هم لایق دونست اسم ما رو هم توی لیست #عباس هاش نوشت
بار اول رفتم بعد از چند وقت برگشتم بعد از مدتی دلم طاقت نمی آورد دوباره راهی شدم، توی مقر مدرسه ( #سراج) بودم طبقه دوم
داشتم از پنجره حیاط مدرسه رو نگاه میکردم که یک دفعه یکی صدام کرد، صداش آشنا بود وقتی از بالا نگاش کردم اول نشناختمش
ولی باز هی صدام میزد منم #مجتبی نمیشناسی، یک دفعه جا خوردم و خوشحال شدم باور نمیکردم بعد از این همه سال چطور بی بی ما رو بهم رسوند
سریع رفتم پایین #مجتبی هم بدو اومد بالا، بعد از بغل کردن و روبوسی، کلی اول جفتمون خندیدیم، بعد هم نشستیم یاد قدیما کردیم
ماشاءالله بزرگ شده بود و آقا، بار اولش بود که اومده بود، توی همین صحبت ها بودیم که شهید #سیدمصطفی_موسوی اومد
بهم گفت میشناسید هم دیگر رو گفتیم آره بچه محل قدیم بودیم و کلی خندیدم و حرف زدیم توی نیروی انسانی بود کنار دست شهید #فاتح
اکثر اوقات وقتی بیکار می شد میومد پیشم و بیاد قدیما درد و دل میکردیم
بهم میگفت باورت میشه اومدیم #سوریه چقدر کار خدا بزرگه، که مارو هم دعوت کرده اینجا
محل #عملیات بچه های #فاطمیون چند قسمت شده بود، یک تعداد #ملیحه، یک تعداد #حلب، یک تعداد رو هم داشتن آماده میکردند برای #لاذقيه
یک تعداد نیروها رو بردند فرودگاه برای اینکه عازم بشن #لاذقيه #مجتبی هم یواشکی خودش رو لای نیروها قایم کرده بود تا با بچه ها بره #لاذقيه برای هجوم
#شهید_فاتح هم وقتی فهمید ميخواست از هواپیما پیادش کنه ولی بس که #مجتبی اصرار وخواهش کرد آخرش هم گریه کرد #شهیدفاتح اجازه بهش داد
خداروشکر هجوم #لاذقيه با موفقیت انجام شد، و #عملیات با شجاعت بچه های #فاطمیون با پیروزی تمام شد
#عملیات #لاذقيه خیلی مهم بود برای سوریه، خیلی از گروهای #حزب_الله... و عراقی و سوری نتوانسته بودن که این کوه رو بگیرند ولی به کمک خدا بچه های ما توانستند موفق بشن
#مجتبی هم وقتی برگشت مرخصیش رسیده بود، رفت مرخصی
منم بعد از چند وقت اومدم مرخصی آخرین بار که #مجتبی رو دیدم، تشیع جنازه شهدای #فاطمیون بود
روحش شاد واقعا پسری شجاع و با ایمانی بود،آخرین بار هم که #منطقه رفته بود با شهید #سیدمصطفی_موسوی #فرمانده #یگان_موشکی شده بود که ماشاءالله خیلی از خودشون رشادت و شجاعت نشون داده بودند
تا اینکه در #عملیات #بصرالحریر جام شهادت رو نوشید، روحش شاد یادش گرامی انشاءالله که در قیامت هم شفاعت ما رو هم بکنند(یازینب)
روایتی از شهید مدافع حرم #سیدمجتبی_حسینی #سقای_فاطمیون به روایت دوست شهید
کانال رسمی شهید مدافع حرم «مهدی‌صابری»
@shahid_saberi
#سقای_فاطمیون
از بچگی باهم، همبازی بودیم و بچه محل از همان کودکی پسر آروم و خوبی بود و مودب
دست تقدیر ما رو از هم جدا کرد،خونه مون رو عوض کردیم و اومدیم یک محل جدید، بعضی وقت ها فقط میرفتم سر میزدم به دوستام
گذشت سال ها، بزرگ شده بودیم توی همه جا حرف از سوریه بود، دوست داشتم #سوریه رو ببینم، بی بی هم لایق دونست اسم ما رو هم توی لیست #عباس هاش نوشت
بار اول رفتم بعد از چند وقت برگشتم بعد از مدتی دلم طاقت نمی آورد دوباره راهی شدم، توی مقر مدرسه ( #سراج) بودم طبقه دوم
داشتم از پنجره حیاط مدرسه رو نگاه میکردم که یک دفعه یکی صدام کرد، صداش آشنا بود وقتی از بالا نگاش کردم اول نشناختمش
ولی باز هی صدام میزد منم #مجتبی نمیشناسی، یک دفعه جا خوردم و خوشحال شدم باور نمیکردم بعد از این همه سال چطور بی بی ما رو بهم رسوند
سریع رفتم پایین #مجتبی هم بدو اومد بالا، بعد از بغل کردن و روبوسی، کلی اول جفتمون خندیدیم، بعد هم نشستیم یاد قدیما کردیم
ماشاءالله بزرگ شده بود و آقا، بار اولش بود که اومده بود، توی همین صحبت ها بودیم که شهید #سیدمصطفی_موسوی اومد
بهم گفت میشناسید هم دیگر رو گفتیم آره بچه محل قدیم بودیم و کلی خندیدم و حرف زدیم توی نیروی انسانی بود کنار دست شهید #فاتح
اکثر اوقات وقتی بیکار می شد میومد پیشم و بیاد قدیما درد و دل میکردیم
بهم میگفت باورت میشه اومدیم #سوریه چقدر کار خدا بزرگه، که مارو هم دعوت کرده اینجا
محل #عملیات بچه های #فاطمیون چند قسمت شده بود، یک تعداد #ملیحه، یک تعداد #حلب، یک تعداد رو هم داشتن آماده میکردند برای #لاذقيه
یک تعداد نیروها رو بردند فرودگاه برای اینکه عازم بشن #لاذقيه #مجتبی هم یواشکی خودش رو لای نیروها قایم کرده بود تا با بچه ها بره #لاذقيه برای هجوم
#شهید_فاتح هم وقتی فهمید ميخواست از هواپیما پیادش کنه ولی بس که #مجتبی اصرار وخواهش کرد آخرش هم گریه کرد #شهیدفاتح اجازه بهش داد
خداروشکر هجوم #لاذقيه با موفقیت انجام شد، و #عملیات با شجاعت بچه های #فاطمیون با پیروزی تمام شد
#عملیات #لاذقيه خیلی مهم بود برای سوریه، خیلی از گروهای #حزب_الله... و عراقی و سوری نتوانسته بودن که این کوه رو بگیرند ولی به کمک خدا بچه های ما توانستند موفق بشن
#مجتبی هم وقتی برگشت مرخصیش رسیده بود، رفت مرخصی
منم بعد از چند وقت اومدم مرخصی آخرین بار که #مجتبی رو دیدم، تشیع جنازه شهدای #فاطمیون بود
روحش شاد واقعا پسری شجاع و با ایمانی بود،آخرین بار هم که #منطقه رفته بود با شهید #سیدمصطفی_موسوی #فرمانده #یگان_موشکی شده بود که ماشاءالله خیلی از خودشون رشادت و شجاعت نشون داده بودند
تا اینکه در #عملیات #بصرالحریر جام شهادت رو نوشید، روحش شاد یادش گرامی انشاءالله که در قیامت هم شفاعت ما رو هم بکنند(یازینب)
روایتی از شهید مدافع حرم #سیدمجتبی_حسینی #سقای_فاطمیون به روایت دوست شهید
کانال رسمی شهید مدافع حرم «مهدی‌صابری»
@shahid_saberi
Forwarded from اتچ بات
✍برادر شهید خاطره ای از برادر شهیدش می گوید🔻
🔹یک بار،گلوله ای شانه اش را دریده بود،دوستش به او گفته بود: «رضا,یک دستت را در این راه دادی خدا قبول کند؛ بگذار بقیه بروند،تو نرو»🔹
🔸جواب داده بود:«مگر نشنیدی حضرت عباس( ع )چگونه در میدان نبرد دستهایش را فدا کرد؟🔸
🔹ما امروز باید به وظیفه مان عمل کنیم،ما مدافعان حرمیم،دست و پا که سهل است،سرمان هم برود نمیگذاریم دست تکفیری ها به حرم حضرت زینب ( س) برسد🔹
#شهید_رضا_بخشی
#فاتح_دلها
@shahid_saberi
🔹یک بار،گلوله ای شانه اش را دریده بود،دوستش به او گفته بود: «رضا,یک دستت را در این راه دادی خدا قبول کند؛ بگذار بقیه بروند،تو نرو»🔹
🔸جواب داده بود:«مگر نشنیدی حضرت عباس( ع )چگونه در میدان نبرد دستهایش را فدا کرد؟🔸
🔹ما امروز باید به وظیفه مان عمل کنیم،ما مدافعان حرمیم،دست و پا که سهل است،سرمان هم برود نمیگذاریم دست تکفیری ها به حرم حضرت زینب ( س) برسد🔹
#شهید_رضا_بخشی
#فاتح_دلها
@shahid_saberi
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونگی آزادسازی #تل_قرین به روایت شهید مصطفی صدرزاده
و نحوه شهادت #مهدی_صابری
🔹تل قرین منطقه‌ای استراتژیک در استان درعا مشرف به مرزهای فلسطین اشغالی و معراج سردار شهید #ابوحامد فرمانده فاطمیون و جانشینش شهید #فاتح و فرمانده یگان نیرو مخصوص حضرت علی اکبر(ع) #شهید_غلامحسین می‌باشد که ۹ اسفند ۹۳ به شهادت رسیدند.
@shahid_saberi
و نحوه شهادت #مهدی_صابری
🔹تل قرین منطقه‌ای استراتژیک در استان درعا مشرف به مرزهای فلسطین اشغالی و معراج سردار شهید #ابوحامد فرمانده فاطمیون و جانشینش شهید #فاتح و فرمانده یگان نیرو مخصوص حضرت علی اکبر(ع) #شهید_غلامحسین می‌باشد که ۹ اسفند ۹۳ به شهادت رسیدند.
@shahid_saberi
بارها می‌گفتند که اگر فاطمه(س) نبود، دنیا نبود و خود ایشان هم اسم #فاطمیون را به همین خاطر برای این لشکر انتخاب کردند.
#ابوحامد
#فاتح
#غلامحسین
سومین سالگرد شهادتتان مبارک🌹
غلامحسین
@shahid_saber
#ابوحامد
#فاتح
#غلامحسین
سومین سالگرد شهادتتان مبارک🌹
غلامحسین
@shahid_saber
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاتح قله‌ی عشق...
هیچ وقت خودمو بزرگتر از بقیه نمیبینم...
برشی از مستند #فاتح_دلها روایتی از شهید #رضا_بخشی از #لشکر_فاطمیون در #سوریه
«غلامحسین»
@Shahid_saberi
هیچ وقت خودمو بزرگتر از بقیه نمیبینم...
برشی از مستند #فاتح_دلها روایتی از شهید #رضا_بخشی از #لشکر_فاطمیون در #سوریه
«غلامحسین»
@Shahid_saberi
«اگر کسی می‌خواهد برای دفاع از حریم حرم به میدان برود، سعی کند وجدانش جلوتر از خودش برود و حتما اخلاص داشته باشد»
#فاتح
@shahid_saberi
#فاتح
@shahid_saberi
goo.gl/Ltvcqq
#نحوه_شهادت شهید میرزا "مهدی صابری"
گرفتن «تل قرین» که اهمیت فوق العاده‌ای در از بین بردن کمربند حائل رژیم صهیونیستی در بلندی‌های جولان داشت با غیرت حیدری بچه های "فاطمیون" میسر شد و این پیروزی آسان بدست نیامد
جنگ بچه‌ها خاکریز به خاکریز نبود، بلکه تن به تن با تکفیری‌ها گلاویز شده و بچه‌های خط شکن به فرماندهی شهید "مهدی صابری" سینه به سینه تکفیری‌ها زد و خورد میکردند
تکفیری‌ها که پاتک شدیدی را برای پس گرفتن تل قرین شروع کرده بودند از آسمان و زمین آتش سنگینی می‌ریختند و بچه های "فاطمیون" از بس با دوشکا و سلاح‌های سنگین 23 شلیک کرده بودند که این سلاح‌ها هم از کار افتاده بود
سختی و شدت جنگ، توان بچه های " #فاطمیون" را بریده بود و بدتر از همه نداشتن مهمات و از کارافتادگی سلاح‌ها، دشمن را امیدوار کرده بود
تنها اسلحه‌ای که با آن نفرات دشمن را به درک می‌فرستادند کلاش بود که با پایان یافتن آخرین گلوله‌های بچه های "فاطمیون" عملا آن را هم از دست داده بودند اما آن طرف مجهز بود به آخرین سلاح‌های مدرن هدیه #اسرائیل
در این میان شهید "مهدی صابری" هم فرماندهی می‌کرد و هم به جهت اینکه آشنایی کاملی به مهارتهای پزشکی و پرستاری داشت به مداوای مجروحین می‌پرداخت و یکجا بند نمی‌شد»
همه بخاطر تمام شدن مهمات‌مان در اوج ناامیدی بودند، که ناگهان دیدند، که شهید #فاتح_معاون_سردار_شهید_توسلی یک چفیه پر از نارنجک برایشان آورد
هدیه‌ای بود از طرف « #ابوحامد(توسلی)» و در آن شرایط سخت خدا می‌داند که این هدیه چه اندازه شور و شعف در دل "میرزامهدی" و بچه‌های خط شکن ایجاد کرد
از آنجا که بچه های "فاطمیون" نسبت به تکفیری‌ها در موضع بالاتری قرار داشتند و آنها هم در چندمتری آنها در پایین تپه در حال بالا آمدن بودند (گویا فهمیده بودند مهمات نیروها به پایان رسیده و کار بچها تمام است) بچه ها معطل نکردند و شروع کردند به انداختن نارنجک‌ها
با هر نارنجکی که "بچه ها" پرتاپ می‌کردن؛ جمعی از آنها راهی دوزخ می‌شدند، اما انگار تعدادشان کم نمی‌شد، بیش از صد نفر از تروریست ها را بچه های "فاطمیون" به هلاکت رسونده بودن؛ اما مثل مور و ملخ زیاد می‌شدند و بالا می‌آمدند آنها اهمیت تپه را می‌دانستند و نمی‌خواستند شکست را قبول کنند
در همین حین از جناح دیگری دشمن قصد نفوذ و قیچی بچه‌ها را داشت که شهید "مهدی صابری" این شیرمرد با تیزهوشی فهمید و در حالی که بقیه افراد از او بی خبر بودند به همراه یکی دیگر از نیروها غریبانه در مقابل وحشی‌های تکفیری صف آرایی می‌کرد و جنگ نفر به نفر شروع می‌شود
شهید "میرزا مهدی" "علی اکبر" گونه جنگ شدیدی را آغاز می‌کند دشمن که عقب‌نشینی کرده و تنها راه چاره را انداختن خمپاره می‌داند که در این بین ترکش خمپاره مهدی را زخمی می‌کند؛ بچه های "فاطمیون" در صحنه نبرد بودند که دیدند "میرزا مهدی" خودش را با تن مجروح به آنها رساند
تا نگاه فرمانده به "میرزا مهدی" می افتد؛ می بیند لب‌هایش از شدت #تشنگی خشک شده و دریغ از یک قطره #آب برای آرام شدن او؛ میگوید: "مهدی جان" شما دیگر برگرد عقب بچه‌ها هستند و شما هم زخمی شده‌اید، خون زیادی از شما رفته و توان شما را گرفته است
مهدی با حالتی مظلومانه می گوید: "نـــــه" برگشتن من در این شرایط سخت، "عین نامردی" است، فرمانده اش که میبیند زیر بار نمی‌رود نگاهش را برگرداند، که یک دفعه دید یکی از بچه‌ها فریاد کشید "مهدی، مهدی" را زدند
تا نگاه "فرمانده" مجددا به مهدی افتاد دید؛ مهدی با صورت به زمین خورد سه گلوله همزمان سینه و پهلو و گردن مهدی را درید و خون فواره زد
#ایام_فاطمیه بود و سالگرد شهادت "حضرت زهرا(س)" که مهدی مهمان مادر شد، شهید "میرزامهدی" در فاطمیه زهرایی شد؛جوان برومندی که عاشق حضرت علی اکبر علیه السلام بود و با لب تشنه به "علی اکبر لیلا" پیوست و به آرزوی دیرینش رسید.
کانال رسمی شهید مدافع حرم «مهدی‌صابری»
t.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
#نحوه_شهادت شهید میرزا "مهدی صابری"
گرفتن «تل قرین» که اهمیت فوق العاده‌ای در از بین بردن کمربند حائل رژیم صهیونیستی در بلندی‌های جولان داشت با غیرت حیدری بچه های "فاطمیون" میسر شد و این پیروزی آسان بدست نیامد
جنگ بچه‌ها خاکریز به خاکریز نبود، بلکه تن به تن با تکفیری‌ها گلاویز شده و بچه‌های خط شکن به فرماندهی شهید "مهدی صابری" سینه به سینه تکفیری‌ها زد و خورد میکردند
تکفیری‌ها که پاتک شدیدی را برای پس گرفتن تل قرین شروع کرده بودند از آسمان و زمین آتش سنگینی می‌ریختند و بچه های "فاطمیون" از بس با دوشکا و سلاح‌های سنگین 23 شلیک کرده بودند که این سلاح‌ها هم از کار افتاده بود
سختی و شدت جنگ، توان بچه های " #فاطمیون" را بریده بود و بدتر از همه نداشتن مهمات و از کارافتادگی سلاح‌ها، دشمن را امیدوار کرده بود
تنها اسلحه‌ای که با آن نفرات دشمن را به درک می‌فرستادند کلاش بود که با پایان یافتن آخرین گلوله‌های بچه های "فاطمیون" عملا آن را هم از دست داده بودند اما آن طرف مجهز بود به آخرین سلاح‌های مدرن هدیه #اسرائیل
در این میان شهید "مهدی صابری" هم فرماندهی می‌کرد و هم به جهت اینکه آشنایی کاملی به مهارتهای پزشکی و پرستاری داشت به مداوای مجروحین می‌پرداخت و یکجا بند نمی‌شد»
همه بخاطر تمام شدن مهمات‌مان در اوج ناامیدی بودند، که ناگهان دیدند، که شهید #فاتح_معاون_سردار_شهید_توسلی یک چفیه پر از نارنجک برایشان آورد
هدیه‌ای بود از طرف « #ابوحامد(توسلی)» و در آن شرایط سخت خدا می‌داند که این هدیه چه اندازه شور و شعف در دل "میرزامهدی" و بچه‌های خط شکن ایجاد کرد
از آنجا که بچه های "فاطمیون" نسبت به تکفیری‌ها در موضع بالاتری قرار داشتند و آنها هم در چندمتری آنها در پایین تپه در حال بالا آمدن بودند (گویا فهمیده بودند مهمات نیروها به پایان رسیده و کار بچها تمام است) بچه ها معطل نکردند و شروع کردند به انداختن نارنجک‌ها
با هر نارنجکی که "بچه ها" پرتاپ می‌کردن؛ جمعی از آنها راهی دوزخ می‌شدند، اما انگار تعدادشان کم نمی‌شد، بیش از صد نفر از تروریست ها را بچه های "فاطمیون" به هلاکت رسونده بودن؛ اما مثل مور و ملخ زیاد می‌شدند و بالا می‌آمدند آنها اهمیت تپه را می‌دانستند و نمی‌خواستند شکست را قبول کنند
در همین حین از جناح دیگری دشمن قصد نفوذ و قیچی بچه‌ها را داشت که شهید "مهدی صابری" این شیرمرد با تیزهوشی فهمید و در حالی که بقیه افراد از او بی خبر بودند به همراه یکی دیگر از نیروها غریبانه در مقابل وحشی‌های تکفیری صف آرایی می‌کرد و جنگ نفر به نفر شروع می‌شود
شهید "میرزا مهدی" "علی اکبر" گونه جنگ شدیدی را آغاز می‌کند دشمن که عقب‌نشینی کرده و تنها راه چاره را انداختن خمپاره می‌داند که در این بین ترکش خمپاره مهدی را زخمی می‌کند؛ بچه های "فاطمیون" در صحنه نبرد بودند که دیدند "میرزا مهدی" خودش را با تن مجروح به آنها رساند
تا نگاه فرمانده به "میرزا مهدی" می افتد؛ می بیند لب‌هایش از شدت #تشنگی خشک شده و دریغ از یک قطره #آب برای آرام شدن او؛ میگوید: "مهدی جان" شما دیگر برگرد عقب بچه‌ها هستند و شما هم زخمی شده‌اید، خون زیادی از شما رفته و توان شما را گرفته است
مهدی با حالتی مظلومانه می گوید: "نـــــه" برگشتن من در این شرایط سخت، "عین نامردی" است، فرمانده اش که میبیند زیر بار نمی‌رود نگاهش را برگرداند، که یک دفعه دید یکی از بچه‌ها فریاد کشید "مهدی، مهدی" را زدند
تا نگاه "فرمانده" مجددا به مهدی افتاد دید؛ مهدی با صورت به زمین خورد سه گلوله همزمان سینه و پهلو و گردن مهدی را درید و خون فواره زد
#ایام_فاطمیه بود و سالگرد شهادت "حضرت زهرا(س)" که مهدی مهمان مادر شد، شهید "میرزامهدی" در فاطمیه زهرایی شد؛جوان برومندی که عاشق حضرت علی اکبر علیه السلام بود و با لب تشنه به "علی اکبر لیلا" پیوست و به آرزوی دیرینش رسید.
کانال رسمی شهید مدافع حرم «مهدی‌صابری»
t.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
goo.gl/rl3eOH
#سقای_فاطمیون
از بچگی باهم، همبازی بودیم و بچه محل از همان کودکی پسر آروم و خوبی بود و مودب
دست تقدیر ما رو از هم جدا کرد،خونه مون رو عوض کردیم و اومدیم یک محل جدید، بعضی وقت ها فقط میرفتم سر میزدم به دوستام
گذشت سال ها، بزرگ شده بودیم توی همه جا حرف از سوریه بود، دوست داشتم #سوریه رو ببینم، بی بی هم لایق دونست اسم ما رو هم توی لیست #عباس هاش نوشت
بار اول رفتم بعد از چند وقت برگشتم بعد از مدتی دلم طاقت نمی آورد دوباره راهی شدم، توی مقر مدرسه ( #سراج) بودم طبقه دوم
داشتم از پنجره حیاط مدرسه رو نگاه میکردم که یک دفعه یکی صدام کرد، صداش آشنا بود وقتی از بالا نگاش کردم اول نشناختمش
ولی باز هی صدام میزد منم #مجتبی نمیشناسی، یک دفعه جا خوردم و خوشحال شدم باور نمیکردم بعد از این همه سال چطور بی بی ما رو بهم رسوند
سریع رفتم پایین #مجتبی هم بدو اومد بالا، بعد از بغل کردن و روبوسی، کلی اول جفتمون خندیدیم، بعد هم نشستیم یاد قدیما کردیم
ماشاءالله بزرگ شده بود و آقا، بار اولش بود که اومده بود، توی همین صحبت ها بودیم که شهید #سیدمصطفی_موسوی اومد
بهم گفت میشناسید هم دیگر رو گفتیم آره بچه محل قدیم بودیم و کلی خندیدم و حرف زدیم توی نیروی انسانی بود کنار دست شهید #فاتح
اکثر اوقات وقتی بیکار می شد میومد پیشم و بیاد قدیما درد و دل میکردیم
بهم میگفت باورت میشه اومدیم #سوریه چقدر کار خدا بزرگه، که مارو هم دعوت کرده اینجا
محل #عملیات بچه های #فاطمیون چند قسمت شده بود، یک تعداد #ملیحه، یک تعداد #حلب، یک تعداد رو هم داشتن آماده میکردند برای #لاذقيه
یک تعداد نیروها رو بردند فرودگاه برای اینکه عازم بشن #لاذقيه #مجتبی هم یواشکی خودش رو لای نیروها قایم کرده بود تا با بچه ها بره #لاذقيه برای هجوم
#شهید_فاتح هم وقتی فهمید ميخواست از هواپیما پیادش کنه ولی بس که #مجتبی اصرار وخواهش کرد آخرش هم گریه کرد #شهیدفاتح اجازه بهش داد
خداروشکر هجوم #لاذقيه با موفقیت انجام شد، و #عملیات با شجاعت بچه های #فاطمیون با پیروزی تمام شد
#عملیات #لاذقيه خیلی مهم بود برای سوریه، خیلی از گروهای #حزب_الله... و عراقی و سوری نتوانسته بودن که این کوه رو بگیرند ولی به کمک خدا بچه های ما توانستند موفق بشن
#مجتبی هم وقتی برگشت مرخصیش رسیده بود، رفت مرخصی
منم بعد از چند وقت اومدم مرخصی آخرین بار که #مجتبی رو دیدم، تشیع جنازه شهدای #فاطمیون بود
روحش شاد واقعا پسری شجاع و با ایمانی بود،آخرین بار هم که #منطقه رفته بود با شهید #سیدمصطفی_موسوی #فرمانده #یگان_موشکی شده بود که ماشاءالله خیلی از خودشون رشادت و شجاعت نشون داده بودند
تا اینکه در #عملیات #بصرالحریر جام شهادت رو نوشید، روحش شاد یادش گرامی انشاءالله که در قیامت هم شفاعت ما رو هم بکنند(یازینب)
روایتی از شهید مدافع حرم #سیدمجتبی_حسینی #سقای_فاطمیون به روایت دوست شهید
کانال رسمی شهید مدافع حرم «مهدی‌صابری»
t.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
#سقای_فاطمیون
از بچگی باهم، همبازی بودیم و بچه محل از همان کودکی پسر آروم و خوبی بود و مودب
دست تقدیر ما رو از هم جدا کرد،خونه مون رو عوض کردیم و اومدیم یک محل جدید، بعضی وقت ها فقط میرفتم سر میزدم به دوستام
گذشت سال ها، بزرگ شده بودیم توی همه جا حرف از سوریه بود، دوست داشتم #سوریه رو ببینم، بی بی هم لایق دونست اسم ما رو هم توی لیست #عباس هاش نوشت
بار اول رفتم بعد از چند وقت برگشتم بعد از مدتی دلم طاقت نمی آورد دوباره راهی شدم، توی مقر مدرسه ( #سراج) بودم طبقه دوم
داشتم از پنجره حیاط مدرسه رو نگاه میکردم که یک دفعه یکی صدام کرد، صداش آشنا بود وقتی از بالا نگاش کردم اول نشناختمش
ولی باز هی صدام میزد منم #مجتبی نمیشناسی، یک دفعه جا خوردم و خوشحال شدم باور نمیکردم بعد از این همه سال چطور بی بی ما رو بهم رسوند
سریع رفتم پایین #مجتبی هم بدو اومد بالا، بعد از بغل کردن و روبوسی، کلی اول جفتمون خندیدیم، بعد هم نشستیم یاد قدیما کردیم
ماشاءالله بزرگ شده بود و آقا، بار اولش بود که اومده بود، توی همین صحبت ها بودیم که شهید #سیدمصطفی_موسوی اومد
بهم گفت میشناسید هم دیگر رو گفتیم آره بچه محل قدیم بودیم و کلی خندیدم و حرف زدیم توی نیروی انسانی بود کنار دست شهید #فاتح
اکثر اوقات وقتی بیکار می شد میومد پیشم و بیاد قدیما درد و دل میکردیم
بهم میگفت باورت میشه اومدیم #سوریه چقدر کار خدا بزرگه، که مارو هم دعوت کرده اینجا
محل #عملیات بچه های #فاطمیون چند قسمت شده بود، یک تعداد #ملیحه، یک تعداد #حلب، یک تعداد رو هم داشتن آماده میکردند برای #لاذقيه
یک تعداد نیروها رو بردند فرودگاه برای اینکه عازم بشن #لاذقيه #مجتبی هم یواشکی خودش رو لای نیروها قایم کرده بود تا با بچه ها بره #لاذقيه برای هجوم
#شهید_فاتح هم وقتی فهمید ميخواست از هواپیما پیادش کنه ولی بس که #مجتبی اصرار وخواهش کرد آخرش هم گریه کرد #شهیدفاتح اجازه بهش داد
خداروشکر هجوم #لاذقيه با موفقیت انجام شد، و #عملیات با شجاعت بچه های #فاطمیون با پیروزی تمام شد
#عملیات #لاذقيه خیلی مهم بود برای سوریه، خیلی از گروهای #حزب_الله... و عراقی و سوری نتوانسته بودن که این کوه رو بگیرند ولی به کمک خدا بچه های ما توانستند موفق بشن
#مجتبی هم وقتی برگشت مرخصیش رسیده بود، رفت مرخصی
منم بعد از چند وقت اومدم مرخصی آخرین بار که #مجتبی رو دیدم، تشیع جنازه شهدای #فاطمیون بود
روحش شاد واقعا پسری شجاع و با ایمانی بود،آخرین بار هم که #منطقه رفته بود با شهید #سیدمصطفی_موسوی #فرمانده #یگان_موشکی شده بود که ماشاءالله خیلی از خودشون رشادت و شجاعت نشون داده بودند
تا اینکه در #عملیات #بصرالحریر جام شهادت رو نوشید، روحش شاد یادش گرامی انشاءالله که در قیامت هم شفاعت ما رو هم بکنند(یازینب)
روایتی از شهید مدافع حرم #سیدمجتبی_حسینی #سقای_فاطمیون به روایت دوست شهید
کانال رسمی شهید مدافع حرم «مهدی‌صابری»
t.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
شهید #رضا_بخشی #فاتح:
ما دو سال جنگیدیم که به اینجا برسیم،تا بتوانیم با #اسرائیل رو در رو باشیم؛ میروم تا حداقل چند گلوله به سمت اسرائیل شلیک کنم .
@shahid_saberi
ما دو سال جنگیدیم که به اینجا برسیم،تا بتوانیم با #اسرائیل رو در رو باشیم؛ میروم تا حداقل چند گلوله به سمت اسرائیل شلیک کنم .
@shahid_saberi
Audio
"برمیگردم و #فاطمیون را زنده میکنم"
خاطره ایی کوتاه و منتشر نشده از سردار شهید #فاتح
راوی:
برادر شهید جاویدالاثر #جابر
ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
@Shahid_saberi
خاطره ایی کوتاه و منتشر نشده از سردار شهید #فاتح
راوی:
برادر شهید جاویدالاثر #جابر
ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
@Shahid_saberi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شرح آزادسازی #تل_قرین به روایت شھید #مصطفی_صدرزاده
پی‌نوشت:
تل_قرین محل شهادت
#ابوحامد #فاتح #غلامحسین
ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
پی‌نوشت:
تل_قرین محل شهادت
#ابوحامد #فاتح #غلامحسین
ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
Forwarded from Deleted Account
چڪہ ای قلم #شاعر براے قھرمانان #فاطمـیوݩ
goo.gl/hc9JdZ
#شهیدان_زنده_و_پاینده_هستند
همیشه شاهد و بیننده هستند
مبادا سستی و تردید، یا شك
ز راه پاکشان یک ذره غفلت
" #ابوحامد"تو در #تل_قرینی
تو با" #فاتح"هنوزم همنشینی
" #ابوقاسم" تو بی پیکر شھیدی
نمیدانم تو هم بی سر شھیدی؟
" #ابوهادی" تو نورانی ترینی
تو " #مھدی_صابری" را همنشینی
"ابوفاضل" پر از شور و صفایی
تو با لبخند زیبایت کجایی؟
"#حسینی، #موسوی، #بخشی" بیایید
غبار از گنبد بی بی زدایید
شھید ای" #ذوالفقار"، ای شیر مردان
به قربان نگاه پاکت ای جان
تو" #اسماعیلی" و بی سر شهیدی
سرت بر زانوی حیدر شهیدی
تو" #سیدمصطفی" فرمانده هستی
تو در صدری، همان" #صدرزاده"هستی
تو زیبا پر کشیدی سوی جنت
سبکبالی تو، باشد #مبارك
#شھیدان_دستگیر_و_رهنمایند...
همه شاه نجف را جان فدایند
ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
goo.gl/hc9JdZ
#شهیدان_زنده_و_پاینده_هستند
همیشه شاهد و بیننده هستند
مبادا سستی و تردید، یا شك
ز راه پاکشان یک ذره غفلت
" #ابوحامد"تو در #تل_قرینی
تو با" #فاتح"هنوزم همنشینی
" #ابوقاسم" تو بی پیکر شھیدی
نمیدانم تو هم بی سر شھیدی؟
" #ابوهادی" تو نورانی ترینی
تو " #مھدی_صابری" را همنشینی
"ابوفاضل" پر از شور و صفایی
تو با لبخند زیبایت کجایی؟
"#حسینی، #موسوی، #بخشی" بیایید
غبار از گنبد بی بی زدایید
شھید ای" #ذوالفقار"، ای شیر مردان
به قربان نگاه پاکت ای جان
تو" #اسماعیلی" و بی سر شهیدی
سرت بر زانوی حیدر شهیدی
تو" #سیدمصطفی" فرمانده هستی
تو در صدری، همان" #صدرزاده"هستی
تو زیبا پر کشیدی سوی جنت
سبکبالی تو، باشد #مبارك
#شھیدان_دستگیر_و_رهنمایند...
همه شاه نجف را جان فدایند
ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
دست نوشته آقا #سیدمصطفی
شھید شدن #ابوحامد و #فاتح و
#مھدےصابرے🌹
سه شنبه ما از خط برگشتیم
اسفند ۹۳
#شھید_سید_مصطفی_موسوی🌹
ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
شھید شدن #ابوحامد و #فاتح و
#مھدےصابرے🌹
سه شنبه ما از خط برگشتیم
اسفند ۹۳
#شھید_سید_مصطفی_موسوی🌹
ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
چه غم وقتی خدا باشد و یک صبح
کبوتر با هوا باشد و یک صبح
و خورشیدی که مهمانی بگیرد
دلم از غم جدا باشد و یک صبح
#غلامحسین
#فاتح
#مسلم
#صبح_بخیر
@Shahid_saberi
کبوتر با هوا باشد و یک صبح
و خورشیدی که مهمانی بگیرد
دلم از غم جدا باشد و یک صبح
#غلامحسین
#فاتح
#مسلم
#صبح_بخیر
@Shahid_saberi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"دومین سالگرد شهادت فرماندهان فاطمیون #ابوحامد و #فاتح"
همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
سخنران : #سردار_قاآنی
چهارشنبه 11 اسفند 1395
@Shahid_Saberi
همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
سخنران : #سردار_قاآنی
چهارشنبه 11 اسفند 1395
@Shahid_Saberi
"دومین سالگرد شهادت فرماندهان فاطمیون #ابوحامد و #فاتح"
همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
سخنران:
#سردار_قاآنی جانشین #حاج_قاسم_سلیمانی
چهارشنبه11اسفند 1395
@Shahid_Saberi
همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
سخنران:
#سردار_قاآنی جانشین #حاج_قاسم_سلیمانی
چهارشنبه11اسفند 1395
@Shahid_Saberi
پخش مستند"فاتح‌دلها"
«مستند سردار شهید #رضابخشی #فاتح جانشین فرمانده #لشکرفاطمیون»
امشب ساعت ۲۲
از شبکه #افق
تکرار روز بعد ۸:۳۰ صبح
ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
@Shahid_saberi
«مستند سردار شهید #رضابخشی #فاتح جانشین فرمانده #لشکرفاطمیون»
امشب ساعت ۲۲
از شبکه #افق
تکرار روز بعد ۸:۳۰ صبح
ڪانال فرمانده شھید«مھدی‌صابری»
@Shahid_saberi