🌿 #حق_شناسپس از جنگ مسجد امینالدولة و نفس پر رایحهی مرحوم
#عبدالکریم_حق_شناس پناهگاه امنی برای ما بود.
ولی تمام بچههای جنگ چنین دیدگاهی به مرحوم حقشناس نداشتند، به خصوص کسانیکه شنیده بودند ایشان برای پایان جنگ چهلهی زیارت عاشورا گرفته بود و از رؤیایی خبر داد که خبر پایان جنگ را از حضرت شنید و در عالم خواب دست زده بود، دلخوری رزمندگانی را به دنبال داشت.
روزی ( حدود سال۶۹ و ۷۰ ) همراه سعید حدادیان که هنوز مادحی و حاشیههای آنرا نداشت و همرزم و هم گردانیای بیش نبود، به صف نماز باصفای حاجآقا حقشناس پیوستیم.
سعید سمت راست صف اول نشست و من هم در صف دوم بودم.
حاجآقا نمازش تمام شد و بیسابقه به عقب برگشت و رو به سعید کرد که اولین بار بود که آنجا آمده بود و گفت:
« داداش جون! آقای خویی هم استادم بوده، و آقای خمینی هم استادم بود.»
سعید سرش را پایین انداخت و گریه کرد.
جریان چه بود؟!
سعید در بازگشت گفت: از اول که آمدم به مسجد پیش خودم میگفتم پشت ایشان که مخالف جنگ و شاگرد آقای خویی بوده _که او هم مخالف ولایت فقیه است._ نماز درست است یا نه؟! و مدام این فکر حتی در نماز وسوسهام میکرد.
حالا حاجآقا حقشناس از کجا متوجه این وسواس شد و با آن سخن او را مبهوت کرد؟! از شگفتیهای معمول روح لطیف و شخصیت پاکیزه مرحوم حقشناس بود، که موارد زیادی از این قبیل از ایشان دیدیم.
خدا این استاد اخلاق و عالم ربّانیّ و امامزمانی و با صفا و سادهزی را رحمت کند.
زمان فوت: دوم مرداد ۱۳۸۶ _ تهران
مسعود شفیعی کیا
#خاطرهhttps://t.me/shafieikia/5417@shafieikia