زندگانی زندانی است با زندانی های گوناگون. بعضی ها به دیوار زندان صورت می کشند و با آن خود را سر گرم میکنند . بعضی ها می خواهند فرار کنند و دستشان را بیهوده زخم می کنند. بعضی ها ماتم می گیرند، ولی اصل کار این نیست، باید خودمان را گول بزنیم. ولی وقتی می رسد که آدم از گول زدن خودش هم خسته می شود!
#سيد_محمد_علی_جمال_زاده در سال ۱۲۷۰ خورشیدی در #اصفهان و در خانوادهاي بزرگ و عالم به دنيا آمد. پدرش #سيد_جمال_الدين_واعظ_اصفهانی_همدانی از پرنفوذترين #مبلغان_مذهبی دوران #مشروطه بود و نقش مهمی در آن نهضت داشت. در سالهای جوانی محمدعلی، وی همگام با پدر و پس از آن از فعالان برجسته حركت اصلاح طلبانه مشروطيت به شمار ميرفت كه يكی از دلايل اين حضور ضد استبدادی، دستگيری و #قتل_پدرش در جريان مشروطيت به دست عمّال #محمد_علی_شاه_قاجار بود. سيدمحمدعلی جمالزاده پس از اتمام تحصيلات ابتدايی، راهی #بيروت و سپس #پاريس شد و در #فرانسه در رشته #حقوق فارغ التحصيل گرديد. وی در ۲۲ سالگی در حالی كه بسياری از مناطق ايران بيطرف در جريان #جنگ_جهانی_اول به اشغال دولتهای #روس و #انگليس و #عثمانی درآمده بود به #كرمانشاه رفت و #ارتش_كوچكی از #كردها برای جنگ با #متفقين به وجود آورد. اما خيلی زود اين كار را رها كرد و راهی #برلين در آلمان شد. جمالزاده سپس به مدت بيست و پنج سال در #دفتر_بين_المللی كار در #ژنو شروع به فعاليت نمود و در كنار آن به مطالعات وسيعی دست زد. با فرا رسيدن شهريور ۱۳۲۰ خورشیدی، حيات ادبی جمالزاده شروع شد و چند #داستان از او در #تهران به #چاپ رسيد. وی تحت تأثير آشنايی با #روشنفكران_ايرانی به اين نيتجه رسيد كه يكی ازدلايل #بيسوادی وسيع مردم ايران در آن زمان اين است كه نخبگان تحصيل كرده، تنها برای خوشآمد يكديگر مي نويسند، حال آنكه در #غرب ، حتی متفكران بزرگ هم در نويسندگی از نهايت سادگی بهره می گيرند. نتيجه اين انديشه، نوشتن و انتشار تعدادی #داستان_های_كوتاهِ_ابتكاری بود كه بعدها اساس #نخستين_كتاب وی با نام #يكی_بود_يكی_نبود گرديد. اين كتاب ولوله ای در ميان خوانندگان پارسی زبان انداخت، چرا كه او برخلاف عادت معمول نويسندگان معاصرش، در داستان خود از لغات و اصطلاحات روزمره مردم استفاده كرد و از #دشوار_نويسی پرهيز نمود، كه اين، ويژگی خاص نوشته های اوست. #گنج_شايگان ، #صحرا__محشر ، #خاك_و_آدم و #دشمن_ملت و... از جمله كتابهای جمالزاده است كه در نتيجه آنها، از او به عنوان #پدر_داستان_نويسی_ايران ياد كرده اند. سرانجام محمد علی جمالزاده در حالی كه در حدود نود سال در #اروپا می زيست ولی هميشه قلبش برای #وطن مي تپيد، وی در هفدهم آبان ۱۳۷۶خورشیدی و درسن ۱۰۶ سالگی درگذشت و دربلوک ۲۲ #گورستان#پتی_ساکونه#ژنو در کنار #همسرش#مارگرت_اگرت به خاك سپرده شد
در #ژنو از ساعتهایشان به #شگفت نمی آمدم - هرچند از الماس گران بودند - و از شعاری که میگفت: ما زمان را میسازیم. دلبرم! ساعت سازان چه میدانند این تنها چشمان تو اَند که وقت را میسازند و طرحِ زمان را میریزند.
پس از آنکه دلبرم شدی مردم میگفتند: سال هزار پیش از چشمانش و قرن دهم بعد از چشمانش.
مهم نیست بدانم ساعت چند است؛ در نیویورک یا توکیو یا تایلند یا تاشکند یا جزایر قناری که وقتی با تو باشم زمان از میان میخیزد و خاک من با دمای استوای تو در هم میامیزد.
نمیخواهم بدانم زاد روزت را زادگاهت را کودکیهایت و نورسیدگیت را که تو زنی از سلسله ی گلهایی و من اجازه ندارم در تاریخ یک گل دخالت کنم.
ساعتهای گرانی که پیش از عشق تو خریده بودم از کار افتاده اند و اینک جز عشق تو ساعتی به دستم نیست.
#سيد_محمد_علی_جمال_زاده در سال ۱۲۷۰ خورشیدی در #اصفهان و در خانوادهاي بزرگ و عالم به دنيا آمد. پدرش #سيد_جمال_الدين_واعظ_اصفهانی_همدانی از پرنفوذترين #مبلغان_مذهبی دوران #مشروطه بود و نقش مهمی در آن نهضت داشت. در سالهای جوانی محمدعلی، وی همگام با پدر و پس از آن از فعالان برجسته حركت اصلاح طلبانه مشروطيت به شمار ميرفت كه يكی از دلايل اين حضور ضد استبدادی، دستگيری و #قتل_پدرش در جريان مشروطيت به دست عمّال #محمد_علی_شاه_قاجار بود. سيدمحمدعلی جمالزاده پس از اتمام تحصيلات ابتدايی، راهی #بيروت و سپس #پاريس شد و در #فرانسه در رشته #حقوق فارغ التحصيل گرديد. وی در ۲۲ سالگی در حالی كه بسياری از مناطق ايران بيطرف در جريان #جنگ_جهانی_اول به اشغال دولتهای #روس و #انگليس و #عثمانی درآمده بود به #كرمانشاه رفت و #ارتش_كوچكی از #كردها برای جنگ با #متفقين به وجود آورد. اما خيلی زود اين كار را رها كرد و راهی #برلين در آلمان شد. جمالزاده سپس به مدت بيست و پنج سال در #دفتر_بين_المللی كار در #ژنو شروع به فعاليت نمود و در كنار آن به مطالعات وسيعی دست زد. با فرا رسيدن شهريور ۱۳۲۰ خورشیدی، حيات ادبی جمالزاده شروع شد و چند #داستان از او در #تهران به #چاپ رسيد. وی تحت تأثير آشنايی با #روشنفكران_ايرانی به اين نيتجه رسيد كه يكی ازدلايل #بيسوادی وسيع مردم ايران در آن زمان اين است كه نخبگان تحصيل كرده، تنها برای خوشآمد يكديگر مي نويسند، حال آنكه در #غرب ، حتی متفكران بزرگ هم در نويسندگی از نهايت سادگی بهره می گيرند. نتيجه اين انديشه، نوشتن و انتشار تعدادی #داستان_های_كوتاهِ_ابتكاری بود كه بعدها اساس #نخستين_كتاب وی با نام #يكی_بود_يكی_نبود گرديد. اين كتاب ولوله ای در ميان خوانندگان پارسی زبان انداخت، چرا كه او برخلاف عادت معمول نويسندگان معاصرش، در داستان خود از لغات و اصطلاحات روزمره مردم استفاده كرد و از #دشوار_نويسی پرهيز نمود، كه اين، ويژگی خاص نوشته های اوست. #گنج_شايگان ، #صحرا__محشر ، #خاك_و_آدم و #دشمن_ملت و... از جمله كتابهای جمالزاده است كه در نتيجه آنها، از او به عنوان #پدر_داستان_نويسی_ايران ياد كرده اند. سرانجام محمد علی جمالزاده در حالی كه در حدود نود سال در #اروپا می زيست ولی هميشه قلبش برای #وطن مي تپيد، وی در هفدهم آبان ۱۳۷۶خورشیدی و درسن ۱۰۶ سالگی درگذشت و دربلوک ۲۲ #گورستان#پتی_ساکونه#ژنو در کنار #همسرش#مارگرت_اگرت به خاك سپرده شد
#پرتره_نادرشاه (؟) هنرمند ناشناس، دوره #افشار، موزه هنر و تاریخ #ژنو Auteur inconnu Portrait de Nadîr Shâh (?), Période Afshâr Feuille: 263 x 92 mm (miniature)... @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂