🍂#چند_سطر_از_کتاب نمیدانستم رولت گوشت رستوران مانکی بار به اسم من سرو میشود. وقتی رستوران افتتاح شد، رولت گوشت "
نورا" را در فهرست غذای رستوران جا داده بودند. فکر کردم به خاطر خودم هم که شده باید این غذا را سفارش بدهم. به خوشمزگی همان روز مراسم چشیدن غذاها بود. خوشحال شدم. علاوه بر این، احساس موفقیت عجیبی بهم دست داده بود. انگار دستور پخت این رولت گوشت را من داده بودم، با این که هیچ نقشی در تهیه آن نداشتم. همیشه به نلی ملبا، شاهزاده مارگاریتا و روبین که به نام خود دسر هلو، پیتزا و ساندویچ داشتند حسودیام میشد. حالا من هم کمابیش یکی از آنها بودم. رولت گوشت
نورا. چیزی که مردم با آن من را به خاطر میآوردند. این چیزی نبود که قبلا در نظر داشتم.
در دوران کودکی یک بازی داشتیم به نام «اگر قرار باشد اسمت را روی چیزی بگذارند، دوست داری آن چیز چه باشد؟»، که در آن دوران دوست داشتم یک نوع رقص، یا شلوار به اسم من باشد. اما حالا دیگر پا به سن گذاشتهام و به این رولت گوشت هم راضیام.
(ص 102)
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂 #هیچ_چیز_یادم_نمی_آید#نورا_افرونبرگردان
#سهیلا_ایمانی#نشر_ققنوس