باغ کودکی آیا هنوز بیاد داری که من از آن تو بودم آنگاه که گیسوان من بوی نفسهای ترا میداد و شبنمین و مرطوب از اشکهای تو بود آنگاه که شور عشق تو هستی ام را فراگرفته بود .
باغ کودکی آیا هنوز بیاد داری که من از آن تو بودم آنگاه که گیسوان من بوی نفسهای ترا میداد و شبنمین و مرطوب از اشکهای تو بود آنگاه که شور عشق تو هستی ام را فراگرفته بود .
باغ کودکی آیا هنوز بیاد داری که من از آن تو بودم آنگاه که گیسوان من بوی نفسهای ترا میداد و شبنمین و مرطوب از اشکهای تو بود آنگاه که شور عشق تو هستی ام را فراگرفته بود .
باغ کودکی آیا هنوز بیاد داری که من از آن تو بودم آنگاه که گیسوان من بوی نفسهای ترا میداد و شبنمین و مرطوب از اشکهای تو بود آنگاه که شور عشق تو هستی ام را فراگرفته بود .
باغ کودکی آیا هنوز بیاد داری که من از آن تو بودم آنگاه که گیسوان من بوی نفسهای ترا میداد و شبنمین و مرطوب از اشکهای تو بود آنگاه که شور عشق تو هستی ام را فراگرفته بود .