▪️▪️▪️آن عزیزم!
این روزها هروقت
به تو فکر می کنم
به تصویر کبوتری می رسم
که در لا
به لای درختی ناشناخته نشسته است
و در زیر باران یک ریز
به دنبال چیزی نامعلوم
به چپ و راست گردن می کشد
این تصویر را شاید از حسی گرفته ام
که در اعماق نگاهت پنهان کرده ای
نمی دانم...غرور در لیست فرمول سرشتت فراموش شد
آیا
به همین علت نیست که همیشه دلم برایت می سوزد؟
یک نوع سوزش شیرین!
این دل سوزی ها مرا
به دورهای دور می برند
به زمان های بسیار دور
در کابوس ها هر لحظه
انتظار ورود چهار مرد گردن کلفت را می کشم
که
به غار می آیند
تا
به من اعلان کنند: امسال برای بت اعظم
قرعه ی قربانی
به نام آنای تو افتاده است...
@SazoChakameoKetab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#حسین_پناهی#نامه_هایی_به_آنا، صفحه ی 16
#نشر_دارینوشزمستان 1394