عزیزترین، عزیزترین!
تا زمانی که آنقدر لطف و محبت در دنیا پیدا میشود نباید هراس داشت، نباید نگران نبود..
ای عزیزترین! آیا واقعا حالا میتوانم از بابت تو خاطرجمع باشم؟
کلمهی "شما" مثل اسکیت سُر میخورد، ممکن است در فاصلهی بین دو
نامه ناپدید شده باشد.
آدم باید
به کمک کلمات و فکر، صبح و ظهر و شب
به دنبالش سرگردان باشد، ولی "تو" در جای خود محکم پابرجاست؛ اینجا، مثل
نامهی تو که هر چه میبوسمش حرکت نمیکند و برقرار ایستاده است.
ولی چه دنیایی است!
هیچ چیز نمیتواند دو نفر آدم را
به این کاملی باهم یکی کند،
به خصوص که مانند من و تو، دار و ندارشان فقط کلمات باشد.
#نامه_به_فلیسهفرانتس کافکا
https://t.me/sazochakameoketab/109925