مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «نویسندۀ کتاب «یک هفته با شاملو» که شرح میزبانی شاعر و دیدارها و گفتوگوهای صمیمانۀ خود با او در وین (اتریش) را به زیبایی نوشته است، ۲۰ سال پس از مرگ مهمان خود درگذشت و حالا هم احمد شاملو مرده است و هم
#مهدی_اخوان_لنگرودی و چندی که بگذرد انگار نه انگار که با ۲۰ سال فاصله چشم از جهان فروبستند و هر دو هم در ۷۵ سالگی. چندان که خیام می گوید:
فردا که از این دِیر کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم
مهدی اخوان
لنگرودی روز دوشنبه پنجم خرداد ۱۳۹۹ خورشیدی در همان وین درگذشت و نماند تا بیستمین سالگرد خاموشی شاملو را در دوم مردادماه یاد کند. در وین چشم از جهان بست؛ شهر موسیقی و جایی که شاعر شیفتۀ موسیقی و شبیه بتهوون را یک هفته گرم و صمیمانه میزبانی کرد و به اینجا و آنجا برد و یکی از خاطرهانگیزترین سفرهای او را رقم زد و روایت آن را در کتابی آورد که بارها در ایران چاپ شده است.
مهدی اخوان
لنگرودی اما به یک سبب دیگر و البته پررنگتر شهرت دارد. سُرایش شعر ترانۀ ماندگار «گلیخ»:
«چی بخونم؟ جوونیم رفته، صِدام رفته دیگه
گل یخ توی دلم جوونه کرده
وقتی با من میمونی، تنهاییمو باد میبره
دو تا چشمام، بارونِ شبونه کرده...
بهار از دستای من پَر زد و رفت
گل یخ توی دلم جوونه کرده
تو اتاقم دارم از تنهایی آتیش میگیرم
عشق، شکوفه توی این زمونه کرده»
«گل یخ» را البته بیشتر به خاطر خوانندۀ آن –
#کورش_یغمایی – میشناسیم و چهبسا خیلیها ندانند شاعر آن کیست و این هم عجیب نیست، چون ترانهها را بیشتر با صدای خوانندگان آنها به یاد میآوریم تا نام شاعرانشان. در این فقره البته خود
اخوان لنگرودی هم خیلی اصرار نداشت تنها با «گل یخ» شناخته شود.
جدای این که دکتری جامعهشناسی از اتریش داشت در شعر به جز «گل یخ» این آثار را از خود به جا گذاشت: چوب و عاج (۱۳۶۹)، آبنوس بر آتش (۱۳۷۰)، خانه (۱۳۷۵)، سالیا (۱۳۷۸) و برگزیدۀ اشعار (۱۳۷۸) اما عنوان همین برگزیده هم «گلیخ» است.
رُمان هم مینوشت. آنوبیس، درمان، پنجشنبۀ سبز، ارباب پسر، در خم آهن، الا تی تی و توسکا از داستانهای اوست.
از آثار غیر داستانی او چنان که گفته شد «یک هفته با شاملو» خیلی گُل کرد و میتوان به «خدا غم را آفرید، نصرت را آفرید» و «از کافه نادری تا کافه فیروز» نیز اشاره کرد.
با این که در اتریش زندگی میکرد ارتباط خود با ایران و زبان پارسی را نگسسته بود. ارتباط با گیلان و فرهنگ گیلکی را نیز. روشنفکر بود اما به خاطر تحصیلات آکادمیک و نگاه علمی به بسیاری از گرفتاری های دیگران دچار نشد.
دربارۀ شعرها و نثرهای
اخوان لنگرودی بسیار میتوان نوشت که دستن از نوشتن نمیکشید و رُمان «ارباب پسر» شاید آخرین کار او باشد که منتشر شد یا دستکم شناختهشدهترین در سالهای اخیر.
🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂