کمی به آبشار گیسویت مانده!
به سرود آفتاب
آن گاه که نخستین آوا
با تاری پریشان
نواخته میشود
و زمان عریان
از مرز سرخ پیراهنت میگذرد
حالا که حلاوت پرواز
از گیسویت آغاز گشته
و شانههایت
دشتی شده است
که اسبان رمنده را
پناه میدهد
سرانگشتان زخمی شهریور را
در دستان پاییز میگذارم
تا از تاولهایت
برگ برگ
قصه چکه کند
پای داری که هرگز
نه میبخشد
و نه فراموش میکند...
@Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#ژینا#مهتاب_میرقاسمی