#مرثیهای_برای_ناهید_و_کیمیا#بهروز_کاظمیابتدا فکر میکردم که چون سالها کاراته را به شکل حرفه
ای کار میکردم اینگونه سرشار از استرس مبارزه
کیمیا و ناهید شدهام اما هر چه بیشتر فکر کردم دیدم ابعاد سوگواری فراتر از این حرفهاست.
قصه تنها قصهی یک مبارزه ورزشی نیست. ماجرای داستان امروز ما قصهی دختر جوانیست که میداند میلیونها نفر از هموطنانش امروز دوست داشتند که او برنده شود
و از سوی دیگر احتمالا تعداد زیادی از هموطنانش اینبار دوست داشتند که او ببازد.
دختر جوانی که باید رودرروی دوست قدیمی خودش بایستد.
باید بعد از پیروزی مربی سابقش را که او را بزرگ کرده به آغوش بکشد اما اینبار به عنوان مربی حریف!
وقتی برنده میشود بیش از اینکه خوشحال شود سوگوار است.
تازه بازی اینجا تمام نمیشود.
از حالا باید به دو دلیل بجنگد:
اول به خاطر رویای خودش
و دوم به خاطر رویای رفیقش.
او باید به فینال برود تا
ناهید این شانس را پیدا کند که بتواند بالا بیاید
و مدال برنز بگیرد.
باخت
کیمیا دیگر فقط باخت خودش نیست. باخت
ناهید است.
باخت همهی ماست.
مایی که تمام اتفاقات دور
و برمان شده تراژدی! آنقدر سوگوار
و غمگینیم که حتی وقتی برنده هم میشویم گریه میکنیم
و غصه داریم.
کیمیا بار سنگینی بر دوش دارد.
او در گام دوم موفق شد ابرستاره انگلیسی را شکست بدهد
و سپس حریف قدرتمند چینی خود را شکست داد.
امروز کیمیای علیزاده بودن سخت است.
این بار سنگین هر کمری را خم میکند اما امیدوارم
کیمیا قویتر از این حرفها باشد.
او نماد مصیبتیست که بر سر ما آوار کردهاند اما نه تنها نمیتواند بشکند بلکه باید آنقدر بجنگد که ما هم بیش از این نشکنیم.
او امروز به خاطر خودش؛ به خاطر دوست قدیمیاش
ناهید؛ به خاطر مربی سابقش؛ به خاطر مردمش؛ به خاطر تمام پناهندگان
و آوارگان جهان میجنگد.
ما چاره
ای نداریم جز گریستن به حال این روزگار که یک دختر جوان تنها به جرم
#زن بودن باید این بار سنگین را به دوش بکشد.
#ما_مصیبتزدگانیم.....
@Sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂