محبوب من
پاییز عزیزمان آمده است
پاییزی که چندان طولانی نخواهد بود
محبوب من
برگ ها زرد می شوند از شاخه ها از بلندی سقوط می کنند ،زیرپا می افتند
آن ها حال مرامی فهمند
بیچاره گل ها که از باغ به گلخانه مهاجرت می کنند ،گل های نجیب با سایه های شکسته .
محبوب من،
کاش می شد شمع را تا زد
تاریکی را تا زد کنار گذاشت وخودبه خود به سپیده رسید
محبوب من
تابستان را دیوانه کردید
حالا می خواهید پاییز را دیوانه کنید ؟
بیچاره پاییز
که مثل من درکوچه ها پخش وپلا شده
محبوب من
پاییز رابه خاطرشما دوست می دارم
درخت های برهنه ،غروب ها
محبوب من
من خودمرابه خاطرشما دوست
می دارم
وگرنه گوسفندها خودشان بزرگ
می شوند
درجوانی هربارشما را می دیدم
خیال می کردم ،این نخستین باری است که شمارا می بینم
حالا هربار شما را می بینم خیال
می کنم این آخرین بار است شمارا می بینم
محبوب من
کسی که آخرین بار شما را می بیند چه می کند ؟
اما ن از این خیال های من
امان ازدست این خیال های بی شرم
محبوب من خیال های من خجالتی نیستند
بی چشم و رو ،بی پروایند
چنان که گاهی از خودم می پرسم آیا همه ی اینها خیال های من اند ؟
خیال هایی که وقتی پای شما درمیان است ،دست و پا گم می کنندوچون دامادی که عازم حجله ی نازباشد.
محبوب من همه ی خداخافظی ها به یک طرف ،همه ی برو به سللمت ها به یک طرف
آخرین نگاه شما هم به یک طرف
محبوب من
شما که می روید ،باران ها هم می روند،ابرها هم می روند
پاییز گوشه ای کزمی کند
که پاییز امسال هم خودش دل تنگ و دل گرفته است
محبوب من
دمم گرم نیست...
اینجا صدای شکستن شنیده نمی شود
محبوب من
چند دقیقه مانده به فریاد
یادتان می آید آن سال ها که دوست داشتن شما همسایه ما بود
شما همسایه ی این طرف ما بودید
همسایه ی آن طرف ما پاییز بود
محبوب من
گاهی خیال می کنم
عاشقی ازمن آغازشده
به سمت هم می رفتیم درنیمه راه من گم شدم
شاعری گفته شهرما میخانه ندارد ولی ناله مستانه فراوان دارد
محبوب من
دمم گرم نیست ...
محبوب من،بیدل تر ازمن ،بیدل دهلوی دل تنگ ،دست تنگ ،جهان تنگ ،کارتنگ،ازچهارسو گرفته روزگار تنگ
محبوب من
دمم گرم نیست...
محبوب من آن روزها چه خوب بود هرروزبه خاطر شما کتک می خوردم
هرروزبه خاطر شما زخم و زیلی می شدم
هرروزبه خاطرشما می مردم ،دوباره زنده می شدم
محبوب من
نگاه شما ،عاشق را ریکاوری می کند
@Sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#محمدصالح_اعلا