{{{
#شاه_اسماعیل_صفوی و
#تفال به
#حافظ_شيرازی }}}
حکایت کرده اند که شاه اسماعیل صفوی (یا بروایتی
#اشرف_افغان)
#سر_سلسله #صفویان که در همه جا می کوفت و پیش می رفت و به هرجا می رسید مزارها ومقبره ها ی مشاهیر را که به تسنن معروف بودند از سر جوانی و تعصب ، ویران و با خاک یکسان می کرد . وقتی به مقبره حافظ رسید ، از آنجا که هم خودش اهل ذوق و شعر بود و هم
#حافظ محبوب عالم ، پاره ای تامل و ملاحظه کرد ، در باب حکمِ رفتارش با
#لسان_الغيب از امرا و اطرافیانش مشاوره خواست.!! حاصل مشورت این بود که متعصبان گفتند : باید این مقبره و بنا را نیز ویران کرد ! چون حافظ هم رند و لاابالی بوده ، و هم
#شیعه نبوده است .
یکی از اصحاب وی به نام
#ملا_سید_عبدالله_تبریزی ، از بس که در کارها سمج بوده شاه اسماعیل به او
#ملا_مگس لقب داده بود و همیشه همه جا او را ملا مگس می خواند و این لقب او را سخت مشهور نموده ، بحدی که زبانزد همگان شده بود . چنانکه نام و عنوان اصلی او را کم کم به فراموشی سپرده شده بود . وی در خراب کردن مقبره حافظ بیشتر از همه اصرار می کرد و ترکتازانه داد سخن می داد! عاقبت شاه اسماعیل گفت : از دیوان حافظ فال می گیریم ، و گرفت ،
خوشبختانه به دلخواه شاه اسماعیل این بیت منسوب به حافظ آمد که :
حافظ ز جان، محب رسول است و آل او
حقا بدین گواه است خداوندِ داورم
شاه اسماعیل خوشحال شد و لبخند خرسندی به لب آورد و از ویران کردن مزار حافظ در گذشت . اما ملا مگس همچنان پا فشاری می کرد . شاه اسماعیل باز دیوان را برداشت ، گفت ای خواجه جواب ملا مگس را نیز بده و فال گرفت و گویای مورد و مقال و حال ، این بیت فال برآمد :
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می بری و زحمت ما می داری
بن مایه:
#مجالس_المومنین ، از
#سعدی تا
#جامی #ریحانة_الادب ، برگرفته از
#حریم_سایه_های_سبز #مجموعه_مقالات_۱ #مهدی_اخوان_ثالث #انتشارات_زمستان چاپ دوم ، بهار ۱۳۷۲
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂