«...فرمود که هر که محبوب است، خوب است؛ ولاینعکس؛ لازم نیست که هر که خوب باشد، محبوب باشد.
خوبی جزو محبوبیست و محبوبی، اصل است.
چون محبوبی باشد، البتّه خوبی باشد.
جزو چیزی، از کُلّش جدا نباشد و مُلازم کُلّ باشد.
در زمان مجنون، خوبان بودند از لیلی خوبتر، امّا محبوبِ مجنون نبودند.
مجنون را میگفتند که: از لیلی خوبتراناند؛ بر تو بیاریم؟ او میگفت که: آخر من لیلی را به صورت دوست نمیدارم و لیلی صورت نیست؛ لیلی به دست من، همچون جامیست؛ من از آن جام، شراب مینوشم.
پس من عاشق شرابم که از او مینوشم! و شما را نظر بر قدح است؛ از شراب آگاه نیستید.
اگر مرا قدح زرّین بُود مُرصّع به جوهر، و در او سرکه باشد یا غیر شراب چیزی دیگر باشد، مرا آن به چه کار آید؟! کدوی کهنه شکسته که در او شراب باشد، به نزد من بِهْ از آن قدح و از صدچنان قدح.
این را عشقی و شوقی باید، تا شراب را از قدح بشناسد... .»
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#مولانا جلالالدین محمد بلخی
#فیه_مافیهتصحیح بدیعالزمان فروزانفر
انتشارات نگاه، ص 87.