دریغا که دستان ما جدا مانده از هم دریغا که در چشم ما شکفته گل غم جدا از هم و در سایه هم چو مرغان غمگین قفسهای ما را کرده جدا غمی سرد و سنگین تو چون آرزو با منی گر از ديده دوری براي شب تار من چو دريای نوری
دریغا که دستان ما جدا مانده از هم دریغا که در چشم ما شکفته گل غم جدا از هم و در سایه هم چو مرغان غمگین قفسهای ما را کرده جدا غمی سرد و سنگین كشيده فلك بين ما خط بي وفائی نوشته كه اي عاشقان جدايی جدايی