#عارف_قزوینی از اول تا پایان
#کنسرت_قمر گریست
کم کم آوازه قمر سراسر ايران را فرا گرفت. مردم تنها آرزوی بزرگشان ديدن قمر و شنيدن آوازش بود. قمر هم برای مردم حاضر بود جان فدا کند، راهی شهرستانها شد و به هر شهری که می رسید براستی غوغايی بپا میکرد:
در يکی از شهرستانها پس از ۳ شب اجرای کنسرت،
#فرماندار مقابل مردم ایستاد و دستور
#لغو برنامههای شب های بعد را صادر کرد، اما جاذبه قمر آنقدر زياد بود که مردم
فرماندار را از شهر بيرون کردند. در
#زنجان ، هنگام اجرا آنقدر
#گُل روی سِن ريختند که
#قمر #محو_شد . در
#کرمانشاه مسؤلين حاضر نشدند
#سالن را در اختيار قمر و گروهش قرار دهند. او در
#اتاق يکی از
#هتل_ها ساکن بود بر
#بالکن مشرف به خيابان ايستاد و از همان جا برای مردم آواز خواند.
در
#همدان ،
#تبعيدگاه #عارف_قزوينی که قمر بيشتر بخاطر او به آنجا رفت، شورانگيزترين کنسرتش برگزار شد.
#عارف با چهره ای تکيده در کنسرت حضور يافت. قمر پيش از شروع برنامه از او با احترام کسب اجازه نمود، عارف نیز با حرکت آرام سر به او پاسخ گفت، آنگاه قمر آغاز کرد، از هميشه سِحرانگيزتر و عارفِ تا پايان خواندن گريست. برنامه که پايان يافت
#سينه_ريز_های_طلا و دیگر
#جواهرات و
#گلدانه_ای_نقره بسوی او روانه شد. قمر تمام
#هدايا را با افتخار به عارف هدیه کرد، اما عارف با عزت نفس خاصش نپذيرفت و قمر هدایا را از سوی عارف بین
#فقرا قسمت کرد.
آن روزها
#درآمد #کنسرت_های_قمر سر به فلک می کشيد. در
#مجالس_خصوصی بعد از هر چهچه ای که میزد کمترين صله اش اين بود که
#دهانش را پُر از
#اشرفی_طلا کنند.
#محمد_علی_امير_جاهد که
#تصانیف بسیاری برای قمر ساخته، می گويد: قمر زنی شجاع و خوش قريحه بود. قدرت حنجره او را در کسی نديدهام، او از آواز سرشار بود، به فاصله ۶ ماه هر هفته ۲ تصنيف برایش میساختم و قمر در همان شب به درستی آهنگ تصنيف را می فهميد و بدون مشکل صبح فردا اجرا می کرد. چنين استواری را من در کسی نديدهام.
#بنان به قمر لقب
#ام_کلثوم داد و میگفت: قمر
#ملکه_آواز_ايران و در واقع پل ارتباطی ميان قدمای قبل و بعد از خود بود، او موسيقی
#د ِلِی_د ِلِی گذشته را با تحريرهای بی نظيرش سر و سامان بخشيد. روحش شاد و یادش گرامی.
عکس؛
#قمر بهمراه
#اسماعیل_کمالی از شاگردان
#مرتضی_نی_داوودتهران قدیم - جعفر شهری
سرگذشت موسیقی ایران - روح الله خالقی
نگارش: بردیا وفا
@SazoChakameoKetab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂