📖 #ادبیات_فلسفی فاوست: رخت و پوشاکم هر چه باشد، باز بدبختیهای هستیِ آدمی را حس میکنم. من پیرتر از آنم که هنوز در پیِ بازی باشم، و جوانتر از آن که آرزوهایی در من نباشد. چه خوشیای دنیا میتواند به من ارزانی بدارد؟ همه چیز از تو دریغ خواهد شد، تو همه چیز کم خواهی داشت. این است ترجیعبندی که تا ابد در گوشِ هر یک از ما طنین میاندازد، و در سراسرِ عمر، هر ساعتی آن را به صدای شکسته برای ما تکرار میکند. من، با وحشت است که صبح بیدار میشوم؛ و از دیدن روزی که در سِیر خود هیچ یک از خواستهای مرا، حتی یکیش را، برآورده نخواهد ساخت، جا دارد که به تلخی اشک بریزم... خدایی که من در سینه دارم میتواند تا رگ و ریشهی وجودم را به شور و هیجان درآورد، ولی او که بر همهی قوای من حکومت دارد، در پیرامونِ من نمیتواند چیزی را جا به جا کند. و به همین سبب، زندگی بار سنگینی بر دوش من است. برای همین است که آرزوی مرگ دارم و از هستی بیزارم.
مفیستوفلس (شیطان): با این همه مرگ هیچوقت مهمانی نیست که مَقدمش را خیلی گرامی بداریم.
#فاوست #گوته@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂