باز آ تا کاروان رفته باز آید باز آ تا دلبران ناز ناز آید بازآ تا مطرب و آهنگساز آید تا گل افشانان نگار دلنواز آید بازآ تا بر در حافظ سراندازیم گل بیافشانیم و می در ساغر اندازیم....
اگرم شده تا به قیامت به امید وفای تو باشم به خدا ندهم به دو عالم نفسی که برای تو باشم چه مرا بِه از این بود آیا که غبار سرای تو باشم چه زمان ز لبت شود آیا شنوم که سزای تو باشم . . .