#افسوس#سالار_عقیلی#کیوان_ساکت#سوشیانت_عازمی#محمدعلی_بهمنی شعر : محمد علی بهمنی
شسته از شیشه ها دست ما را
تیره گرد و غبار زمانه
از دل من دریغا که شوید
این غبار غم جاودانه
راه از کس نپرسد جان بی قرارم
جام از کس نگیرد دست انتظارم
ای دل من دل شیدا
خو کن ای دل به تنهایی
دلدار به من گفت: چرا غمگینی؟
در فکر کدام دلبر سیمینی؟
برجَستم و آیینه به دستش دادم
گفتم که در آیینه که را می بینی؟
این صدا راوی بی صدایی است
دعوتم کن به شوری دوباره
دعوتم کن به صبحی که خورشید
همصدایی کند با ستاره
عشق باور ندارد جان خسته ام را
راه باور ندارد پای بسته ام را
ای منِ من، من عاشق
خو نگیری به شیدائی.
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#محمد_علی_بهمنی