روز تابستانی
چه کسی
جهان را آفریده؟
چه کسی قوچ و خرس سیاه را آفریده؟
چه کسی این "خلبان "
_
منظورم دقیقن ملخ است _
را آفریده؟
او که خود را
از لای چمنها بیرون میکشد
که شهد شیرینی را
از پشت و روی دستانام میمکد
او که با چشمهای بزرگ و
مرموزش میپاید
و در عینحال
با دستوپا زدنی
بر زانوی خود میایستد
و صورت خود را میلیسد وُ
پاک میکند
و همانطور
بالهایش را
میگشاید
و می پرد وُ
میچرخد
و من خوب نمیدانم
که این رفتار سپاسگزاری اوست
یا اینکه چگونه رفتاری است؟
وقتی یله میافتد روی چمنزار
و چگونه است که زانو میزند بر علفها،
و یا چگونه بیوقفه
خیز بر میدارد وُ
خوشبخت است؟
چگونه است که بیارزشی وُ
موهبت وُ
همه اینها را با هم دارد
تمام روز ... تمام روز را
_ با این فکرها_
دارم اینگونه سپری میکنم
به من بگویید
چه کار دیگری مانده
که باید بکنم؟
آیا اینهمه آن چیزی است
که رو به پایان دارد؟
و دارد چه زود به مرگ
به زوال
میپیوندد
بگویید با من
که چطور میخواهم وُ
میتوانم
زندگیام را
با یک زندگی غیرطبیعی «غریزی»
و در عینحال با ارزشی
تاخت بزنم؟؟
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂شاعر:
#مری_الیوربرگردان و بازسرایی:
#سعید_جهانپولاد #فیروزه_محمدزاده