زندهیاد
#اسماعیل فصیح
#نویسندهای بود پرکار، اما خاموش و گوشهنشین. اگر اشتباه نکنم، فقط دو بار به مصاحبه و گفتن از خودش تن داد، که دومیاش گفتوگوی مفصل با سعید کمالی دهقان بود در سال ۸۶، وقتی سعید در بیمارستان در کنارش بود. متن کامل این گپ مبسوط را سعید در کتاب «
#دوازده به علاوهی یک» آورده و ماجرای معروف دیدار
#فصیح با
#ارنست همینگوی را هم از زبان او روایت کرده است.
#اسماعیل فصیح در زمان مرگ هم، به جبر زمانه، در سکوت رفت. تیرماه ۱۳۸۸ بود و تهران رنگ سبز داشت و بوی خون میداد. در همان روزهای آخر خبر رسید که
زندگینامهاش را هم دارد مینویسد، اما اجل امان نداد و کار به نقطهی آخر نرسید. بعد خبر آمد که قرار است آنچه از او باقی مانده تکمیل و کتاب و منتشر شود با عنوان «
#زندگی من». اما در میانهی راه، سال ۹۱، باز هم خبر رسید که این
زندگینامهی خودنوشت منتشر نمیشود. به گفتهی همسرش، «چون درست نبود خودمان چیزی به آن اضافه کنیم. در عین حال هم مطالب بهجامانده به دلیل ناتمام بودن نمیتوانست به صورت کتاب منتشر شود.»
مجلهی اندیشهی پویا پارههایی از این
زندگینامهی خودنوشت را منتشر کرده.
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂