#زادروز_نویسنده هشتم ماه می، هجدهم اردیبهشت
#رومن_گاری نویسنده، خلبان، حقوق دان، و دیپلمات
#زندگینامه گاری در یک خانواده یهودی در هشتم ماه می سال 1914 در یک شهر کوچک که اکنون در خاک لیتوانی قرار دارد به دنیا آمد.
پدرش خیلی زود خانواده را ترک می کند، و
گاری به همراه مادرش مدتی را در ورشو زندگی می کنند و سپس به نیس فرانسه می روند.
گاری در فرانسه به تحصیل در رشته حقوق می پردازد و همچنین در یک پایگاه هوایی خلبانی می آموزد. با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال خاک فرانسه توسط آلمان،
گاری به انگلستان می رود و به گروه مقاومت فرانسه تحت رهبری "ژنرال دوگل "می پیوند.
او اولین رمانش یعنی "تحصیلات اروپایی "را در سال 1945 زمانی که در "ارتش آزاد فرانسه "خدمت می کرد نوشت و این کتاب برنده جایزه منتقدان فرانسه شد.
بعد از جنگ،
گاری تحصیلات خود را در رشته حقوق به اتمام رساند و به عنوان دیپلمات در شهر های مختلف کار کرد.
او در طول دوران نویسندگیش دوبار برنده جایزه" گنکور "شده که اولین بار در سال 1956 برای رمان "ریشه های بهشتی "و بار دوم برای رمان "زندگی در پیش رو "،نکته جالب این است که، جایزه گنکور فقط یک بار به یک نویسنده تعلق می گیرد و
گاری برای آنکه این جایزه را برای بار دوم دریافت کند، با نام مستعار "امیل اژار "کتاب دوم خود را نگاشته و پسر عمویش به جای او این جایزه را دریافت می کند.
گاری دو بار ازدواج کرد، که ازدواج دومش با هنرپیشه جوان آمریکایی موج نو فرانسه "جین سیبرگ "بود، که بیست و چهار سال از
گاری کوچکتر بود. این دو هفت سال با یکدیگر زندگی می کنند، اما از آنجا که عشق همه چیز نیست
گاری و سیبرگ در سال 1970 از یکدیگر جدا می شوند.
گاری رابطه اش با سیبرگ را در کتاب "سگ سفید "به گونه ای بازگو کرده است.
گاری عاشق همسرش سیبرگ بود و زمانی که ده سال بعد سیبرگ به علت مشکلات روانی خودکشی می کند،
گاری کسی است، که مسوولیت مراسم تشییع جنازه را برعهده می گیرد و تقریباً یک سال بعد در سال 1980 در سن شصت و شش سالگی با شلیک گلوله به سرش به زندگی خود خاتمه می دهد، البته
گاری نوشته ای گذاشته مبنی براینکه "دلیل این کار مرا در کتاب" شب آرام خواهد بود"، پیدا خواهید کرد،
گاری در آن کتاب گفته است :"به خاطر همسرم نبود دیگر کاری نداشتم. "
@SazoChakameoKetab☘🌿🍂☘🌿🍂☘🌿🍂☘🌿🍂بخشی از
#آثار تربیت اروپایی، 1945
رنگ های روز، 1952
ریشه های آسمان 1956
لیدی ال، 1957
به افتخار پیشتازان سرافرازمان، 1962
خداحافظ گری کوپر، 1965
سگ سفید 1970
شب آرام خواهد بود، (مصاحبه 1974)
زندگی در پیش رو، 1975
بادبادک ها، 1980
مردی با کبوتر، 1984(بعد از مرگ)
متن از لیلا دلارستاقی
✨