#دکلمه_و_آواز#بشنو_ازنی_چون_حکایت_میکندشاعر:
#مولانادکلمه:
#عبدالحکیم_وفاآواز:
#ظاهر_هویداClick to listen or join
👇👇👇https://tlgrm.me/sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد
و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان
و خوشحالان شدم
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم
و گوش را آن نور نیست
تن ز جان
و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتشست این بانگ نای
و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشقست کاندر نی فتاد
جوشش عشقست کاندر می فتاد
نی حریف هرکه از یاری برید
پردههااش پردههای ما درید
همچو نی زهری
و تریاقی کی دید
همچو نی دمساز
و مشتاقی کی دید
نی حدیث راه پر خون میکند
قصههای عشق مجنون میکند
محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
هرکه بی روزیست روزش دیر شد
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂درتفسیر
بشنو از نی چون حکایت میکند
وزجدایی ها شکایت می کند
مقصود ازنی وجوی بی گره وصاف حضرت مولوی است که صدا ازاو نیست ،بانگ عشقست ودرطی ادوار هرجا که دلی رامحرم بیابد حکایت وشکایت رادرگوش جانش زمزمه میکند تااینکه باعث رهایی ازخود گردد که قصه مثنویست،سر نی عالم وحدت است که ازاحولیت گذشته است دردی که نی اتشین دم مولانارا به بانگ وناله دراورده درد اشتیاق است نی حدیث قصه های مثنویست که حقیقت را درکوزه ی صوری کلمات برای بیان عشق داستان سرایی کرده است......
گرشوی عطشان بحرمعنوی
فرجه ای کن درکتاب مثنوی
فرجه کن دران که اندر هرنفس
مثنوی رامعنوی دانی وبس...
https://telegram.me/joinchat/Bd9KPzwMhpyv2Q7wn-dYBg🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂