امتدادِ پاييزى و برگ ريزِ
#خيابان_پهلوى در حوالى محلِ فعلی
#پارك_ملت در سالِ هزار و سيصد و پنجاه و پنجِ:
#شهره دارد يك "قرِ ريز" مى ريزد، با همان عادت و ژستِ نازِ تنگ كردن چشم هايش، با آن "تيك چرخشى و سريعِ گردنش" و حلقه اى در انگشتِ كوچكش، و علاقه منحصر به فردش به پيراهنِ هاىِ طرحِ مردانه و انحناىِ خاصِ كمرش،
#شهرام با يك بافتِ پاييزى به تنش، گيتارى در دست گرفته و همان خنده اين روزهايش را دارد، با صورت طبيعى و جوانش، شُهره نيز، خودش است، نيازى به "اغراق" ندارد، همان دخترِ زيبا و معصومِ "فرياد زيرِ آب"، هر دو فراتر از تاريخ و زمانه و آينده خودشان هستند، صداىِ شُرشُرِ آب در جوىِ
خيابان و ارتفاعِ تاريخى و باستان شناسانه چنارهاىِ ماندگار، و روزهايى كه شبيه آينده هم نبودند، نسخه اى تميز و رنگارنگ از آينده اى كه "شهوتِ پير نشدن و تلاش براىِ جوان ماندن" را نداشت. فعاليت مشتركشان را با ترانه "دوست دارم با تو بمونم" به عنوان يك ترانه دوصدايى شروع كردند
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂