صور میدمند. بهار، رسیدهست.
من به سیاهی پوستم بد کردم که بوسه پذیرفتم
و به موهایم که اسبها، به زبان، به لیس، به یکسو خواباندند
به اتاقم که دری دارد
دری که میتوان گشود و شنید که صور میدمند
و اکنون باد از آن در، میآید و موی مرا به سوی دگر میخواباند
متاسفم، اسبها
از آن نگاه، از آن زبان ساکت سرخ مؤدب.
و این دریست که باد بهم نمیزندش، همیشه باز میکند.
بهار، رسیدهست. صور میدمند.
اسبها نشخوار میکنند، میخواهند دوباره عطر علف را به یاد من آرند
و مرا عتاب کنند؟
باد هیچ نیست جز عطر علف.
باد، از دور، میرسد.
صور میدمند. بهار، رسیدهست.
دیگر، شاعر! بوسهیی نپذیر! چه، خدای تو، بیرحمانه، بخشندهست!
خود را نه در علف میتوانی مجازات کنی و نه در باد
و این گونه، سخت مجازات میشوی.
#بیژن_الهی@sazochakameoketab🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿