گر ایستادند و ابتدا جنگ تن به تن میان ونداد هرمزد و سالم فرغانی بی نتیجه باقی مانده و با رسیدن شب از پیکار دست کشیدند. ونداد هرمزد به هرمزآباد بازگشت و داوطلبی برای نبرد با سالم فرغانی طلب کرد که فرزندش،
#وندا_امید ، آن را پذیرفت و با ترغیب دایی خود،
#کوهیار ، از بی راهه خود را به لشکر سالم رساند. دیدبانی سالم لشکریان وندا امید را دید و نبرد تنبهتن درگرفت که وندا امید در آن سالم فرغانی را
#شکست_داده و
#کشت.
🌟سپس
#خلیفه #فراشه را با ده هزار نفر راهی طبرستان کرد. چون فراشه به ری رسید، افرادی توسط
#خالد_برمک به لشکرش ملحق شدند و از راه
#لاویج به سوی طبرستان حرکت کردند. ونداد هرمزد که جاسوسانی در ری داشت، از این لشکرکشی مطلع شد و دستور داد کسی در مسیر آن ممانعتی به عمل نیاورد تا لشکریان فراشه دلیر شوند، همچنین فرمان داد چهارصد طبل و بوق تهیه کردند و چهار هزار نفر از مردان و زنان را با تبر و اره به دو سوی تنگهٔ لاویج فرستاد. سپس همراه صد الی چهارصد نفر به سمت لشکریان فراشه رفت و آنها را به سوی
#کمین_گاه کشاند. چون لشکریان فراشه وارد کمین شدند، صدای بوق و طبل در تنگه بالا گرفت و درختهایی که آماده کردهبودند را به پایین ریختند تا خروجی کمینگاه بسته شود. دو هزار نفر از لشکر فراشه کشته شدند و باقی به اسارت درآمدند. فراشه نیز در ملأعام
#گردن_زده_شد . ونداد هرمزد کلاه و لباس فراشه را به تن کرد و شمشیرش را به کمر خود بست.وی با آن که اسپهبد شروین در این نبرد شرکت نکردهبود، او را در غنائم شریک کرد.
🌟مهدی پس از آن
#روح_بن_حاتم را برای سرکوب شورشیان فرستاد. روح بن حاتم مردی تندخو بود و مردم را به اسیری میگرفت و میفروخت. مردم از وی نزد خلیفه شکایت کردند و خلیفه این بار
#خالد_بن_برمک را راهی منطقه کرد. خالد از خاندان
#برمکیان ، که تباری ایرانی داشتند، بود و پیش از این هم مدتی والی طبرستان بود. با ورود وی مردم
#ساری به استقبالش رفتند.خالد با ونداد هرمز صلح نموده و با طبرستانیها مدارا میکرد. خلیفه او را نیز عزل کرد، زیرا عملاً نیروهای ونداد هرمزد بر نیروهای او مسلط بودند. پس از خروج خالد بن برمک، اسپهبدان پایگاههایی که او در کوهستان ساخته بود را ویران کردند و شورش خود را از سر گرفتند.
🌟پس از خالد برمکی،
#عمر_بن_علاء حکم طبرستان گرفت. وی که برای سومین بار راهی این منطقه میشد،توانست کوهستان را از ونداد هرمزد بستاند و او مجبور شد در جنگلها مخفی شود. یکی از یاران ونداد هرمزد توسط عمر بن علا دستگیر شد و وعده داد که مخفیگاه او را نشان دهد ولی ونداد هرمزد را از لشکرکشی عمر مطلع کرده و در نبردی لشکریان خلیفه شکست خوردند و عمر از معرکه گریخت. لذا عمر بن علا نیز عزل گشت و پس از او افرادی چون
#تمیم_بن_سنان ،
#یزید_بن_مزید و
#حسن_بن_قحطبه به منطقه اعزام شدند. تمیم راه
#صلح پیش گرفت و دو نفر دیگر علیرغم موفقیتهای نظامی نتوانستند ونداد هرمزد را دستگیر کنند. نهایتاً خلیفه فرزند و جانشین خود،
#ابو_محمد_موسی_هادی ، را فرستاد.
🌟اقدامات
#هادی_عباسیهادی ابتدا در گرگان با ونداد هرمزد آتشبس نموده، او را ملاقات کرد و کوهستان را به او سپرد. سپس با همدیگر به بغداد رفتند و هادی با مرگ پدرش، خلیفه شد. پس از مدتی که بدین منوال گذشت،
#ونداسفان، برادر ونداد هرمزد، شخصی تازه مسلمان را در گرگان کشت که موجب خشم خلیفه شد. خلیفه ابتدا خواستار اعدام ونداد هرمزد به عنوان قصاص آن شخص شد ولی ونداد هرمزد با حضور در آتشکدهای سوگند خورد تا در ازای بازگشت به طبرستان، برادرش را برای قصاص سر بریده و نزد خلیفه آورد. هادی پذیرفت و ونداد هرمزد در نامهای به برادرش از او خواست به جایی رود که هیچگاه او را نبیند تا مجبور نشود سوگندش را اعمال کند. مدت اندکی پس از آن هادی درگذشت و در ربیعالاول ۱۷۰ هجری فرزندش،
#هارون_الرشید ، به خلافت رسید.
🌟ولایات تحت خلافت عباسی در زمان هارونالرشید
در سال ۱۸۰ هجری قمری مردم چالوس با همراهی رویان علیه والی خلیفه،
#عبدالله_حازم ، شورش کرده و نایب او، به نام
#سلّام و معروف به «
#سیاه_مرد »، را از شهر بیرون کردند و با مردم
#دیلم هم پیمان شدند. دلیل این شورش روابط جنسی سلام بود که مردم را به رهبری یک قاضی محلی به قیام کشانید. عبدالله حازم با شنیدن خبر به چالوس رفته و ضمن
#اعدام #قاضی_محلی ، شورشیان را قتل عام کرد. سپس به
#سعید_آباد رفت و کسانی که در قلعه پناه گرفته بودند را از دم کشت. پس از این وقایع والیانی از خاندان
برمکیان به ولایت طبرستان منصوب شدند. هارونالرشید مدتی بعد علیه این خاندان خشم گرفته و تمامی
برمکیان را عزل کرد.
]
🌟پس از برمکیها،
#خلیفه_بن_سعید به نمایندگی از خلیفه عباسی وارد طبرستان شد و در گرگان جلوس نمود. وی
#مَهرویه_رازی را در
#آمل و
#نافع را در ساری به نیابت از خود گماشت.
در این هنگام اسپهبد شروین و