🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿دکارت انسان را مالک طبیعت میداند و
رُک و راست حق داشتن روح را از جانوران سلب میکند. دکارت میگوید؛ انسان مالک و ارباب است، در حالی که حیوان یک ماشین خودکار است، یک ماشینِ جاندار.
در عین حال تصویر دیگری به ذهنم خطور ميکند.
نیچه از هتلی در شهر تورینو بیرون میآید و مشاهده میکند که یک درشکهچی با ضربههای شلاق اسبش را میزند.
نیچه به اسب نزدیک میشود و جلوی چشمان درشکهچی، سر و یال اسب را در آغوش میگیرد و با صدای بلند گریه میکند.
این واقعه در سال ۱۸۸۹ روی داد، زمانی که نیچه هم از آدمیان دور شده بود.
به عبارت دیگر همان موقع نیز بیماری روانی او بروز کرد. اما به عقیدهی من همینجاست که باید مفهوم عمیق حرکت او را دریابیم. نیچه آمده است تا از اسب برای دکارت طلب مغفرت کند. جنون او (بنابراین جدایی او از بشریت) در لحظهای بروز کرد که سر و یال اسب را در آغوش گرفت و به زاری گریست.
و من نیچهی مجنون را دوست دارم...!
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#میلان_کوندرا#بار_هستی_ص۳۰۵