.
مشغول تعمق در مفهوم عشق شدم.
رسم بود که تا حرف عشق پیش میآمد قبل از هر چیز یاد علاقۀ بین مرد و زن، بین پسر و دختر میافتادند. این علاقه خواهناخواه شکل شور و حرارت به خود میگرفت، شعلهور شدنش به نشئگیای میانجامید که صاعقۀ کامیابی به آن میخورد و همزمان با روشناییاش حواس را به اعماق شبی تیره پرتاب میکرد. این نشئگی شیطانی را نمیتوانستم با معیار خلوص و آرامش منطبق کنم.
اگر عشق میورزیدیم، نباید فقط محدود به دخترها میشد. باید دنیای دوروبرمان را هم در برمیگرفت. آب، درختها، جنگلها، ابرها، دوردستها و روشناییشان که تا قلبمان کشیده میشدند. شب و باد، ستارهها، آهنگ، هوا و مرثیههای نور، چشمۀ جاودانی شادی. نه فقط زنان دوست داشتنی، چرا که عشق تن به محدودیت نمیداد.
@Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂📒#انجمن_زیر_شیروانی#ارنست_کرویدر