🍂#چند_سطر_کتاب#داستان_ایرانی از ماشین پیاده میشوند،
روحانگیز هم هنهن کنان پیاده میشود. ثریا روحانگیز را که در
این وضعیت میبیند احساس بهتری به خودش پیدا میکند.
این هم از آن دست حرفهایی است که جدیدا همکارهای مدرسهاش زیاد از آن استفاده میکنند و شاید نیمی از مطالبی هم که در گروه تلگرامیشان به نام شرق شقایق میگذارند، از همین دست است. اولین بار هم پنج سال پیش روز تولدش برای خودش یک شال قرمز خرید به امید
اینکه به خودش احساس بهتری پیدا کند. نکرد. معنی نداشت آدم برای خودش کادو بخرد. یکی از همکارانش حتی توصیه کرده بود برای
اینکه احساس بهتری به خودش پیدا کند، صبح به صبح خودش را در آینه ببوسد.
این دیگر از آن لوسبازیهایی بود که هرگز به آن تن نداد.
معمولا وقتی خودش را در آینه نگاه میکند، با خودش دعوا میکند، یا خودش را دلداری میدهد. اگر کسی در خانه نباشد، بلند با خودش حرف میزند و اگر کسی باشد، همان توی دلش چندتا بد و بیراه نثار خودش میکند یا خودش را دلداری میدهد و اکثر اوقات به خودش میگوید: «میبینی ثریا، میبینی به کجا رسیدهای؟»
(ص 56)
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#آن_مادران،
#این_دختران #بلقیس_سلیمانی #نشر_ققنوس