یکی از زیباترین چیزهایی که آدم از معشوق میتواند بشنود، همین است که ماریا به کامو نوشت:
«حتی اگر با تو مخالف باشم، در جبههی تو میمانم... پس نترس»
حتی با وجود مخالفتی که بر سر مسئلهای با تو دارم، تو را ترک نخواهم کرد. به تو این اطمینان را میدهم که اختلافنظرها به اندازهای نیست که این ارتباط را ساقط کند. بیان این حرف، به دیگری این مجال را میدهد که خود را سانسور یا سرکوب نکند، «خودش» باشد، از گفتنِ نظراتش و هزینههای احتمالی واهمه نداشته باشد. اینها پرهیز از استبدادِ نرم [یا پنهان] است. دقت کنیم که ماریا در نامه، مخالفتش با کامو را به صراحت بیان میکند اما در پایان تاکید دارد که این تفاوتِ دیدگاه، ما را دور نخواهد کرد و نزد دیگران تو را تنها نمیگذارم و حمایتت میکنم. او شخصیتی سلطهپذیر ندارد و موضعِ خود را حفظ کرده. انتقاد میکند اما رها نمیکند. کامو در جای دیگری نوشته بود:
"همه جا پیشم بمان. حتی اگر بحث کنیم، [بودنت] خوب است. بعد از بحث، میخندیم."
@Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#معین_دهاز