سراووشا/ سینا سنجری

Channel
Logo of the Telegram channel سراووشا/ سینا سنجری
@sanjarisinaPromote
207
subscribers
شعرها و نوشته‌های سینا‌ سنجری کتاب‌ها: باغ اساطیر مکاشفه‌ی هشت گل‌های تاریکی اکالیپتوس تنها وقت‌های زمان وست‌وود Quantic Somnia
Forwarded from شهرگان _فرهنگی/اجتماعی (Hadi Ebrahimi_R)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گزارش کامل رونمایی کتاب شعر هادی ابراهیمی رودبارکی در تلویزیون پرواز - ونکوور، کانادا
🔻🔻🔻🔻🔻

#ترانه
#رباعی
#ترانه‌ی_سینا


گشتیم و یکی نام و نشان آوردیم
هر یک کلماتی به زبان آوردیم

آنگاه فرو نشسته در کنج جهان
تنهایی خود را به میان آوردیم

بیدخون آبان ۱۳۸۷
#سینا_سنجری
#وقت_های_زمان

🔻🔻🔻🔻🔻🔻
Forwarded from پخش ققنوس
📆چهاردهم آبان ماه 1403‌

زنان مانوي
ا--------------ا

🏫 ناشر: حكمت كلمه
✍️نويسنده: مجموعه مقالات
👤مترجم: نسترن خسروي
↕️ قطع: پالتويي |شوميز
📕چاپ 1| 1402
📖164 صفحه
💰 164هزار تومان
✒️مقاله
#پخش_ققنوس

@qoqnoosp
Instagram.com/qoqnoosp
Www.qoqnoosp.com
ابر اسپریتاس دیروز یر فراز ونکوور . می گویند پدیده ی کم تر دیده شده ای ست.
هیبت عریان‌تنی صائب کم از شمشیر نیست/
بی‌سلاح از عرصه‌ی ناورد می‌باید گذشت.
از سرب تمام تنم آنجا که انزوا می‌شود
منی در نمی آید
که خطوطم سیم است
به سطر گمشده ی این شعر قسم
رنج را در تناسبی منفرد
از نفس به نفس به باد دادم

اما درختی که با پنبه برآن برف ریخته اند
و ریشه اش سفال سبزیست
چطور بهار را تجربه کند

#منـصـــوره_بادآهـنــگ

@seeb_torsh 👉🍏
🔻🔻🔻🔻🔻

#ترانه
#رباعی
#ترانه‌ی_سینا

بودی بودم اگر چه بودی تاریک
بودی به سرودن سرودی تاریک

ناگاه صدای روشن او پیچید  
من نیست شدم میان رودی تاریک

#سینا_سنجری
دی ۱۳۸۶

🔻🔻🔻🔻🔻

T.me/Sanjarisina
Forwarded from ان‌در امیدواری... (فریاد ناصری)
راهبی از یُوِه‌شَن پرسيد: هنگامی که شخص بی‌حرکت در ذاذن نشسته است به چه چیز می‌اندیشد؟
یوه‌شن پاسخ داد: او درباره‌ی انديشه نکردن می‌اندیشد.
راهب پرسید: چگونه می‌توان درباره‌ی فکر نکردن تفکر کرد؟
یوه‌شن پاسخ داد: با فکر نکردن.

@andaromidvari
Forwarded from نشر حکمت کلمه
کتاب زندگی و تفکر هایدگر

مارتین هایدگر متفکر اصلی سنت قاره‌ای و مهم‌ترین فیلسوفان قرن بیستم بود. چگونه باید این زندگی دوگانه را معنا کنیم؟ آیا باید تداعی‌های داخلی و سیاسی هایدگر را در درک خود از اندیشه‌ی او لحاظ کنیم، یا باید مستقل از سیاست منفور با کار فکری او رفتار کنیم؟ چگونه هر متفکری امور پیش‌پاافتاده را با ایده‌آل یا پیگیری تحقیق فلسفی را با الزامات مشارکت مدنی آشتی می دهد؟

... آلن بدیو و باربارا کاسین خود را در مکاتبات فیلسوف با همسرش الفرید غرق می‌کنند تا به این پرسش‌ها پاسخ دهند، زیرا با هایدگر و همه‌ی متفکرانی که در برابر سیاست‌های زمانه‌شان آسیب‌پذیر هستند، ارتباط دارند. آن‌ها بر رابطه‌ی عذاب‌آور هایدگر با همسرش، با هانا آرنت، و زنان متعدد دیگر تمرکز می‌کنند
نظر منتقدان:

این کتاب محاوره‌ای است، با لمس شخصیت و شوخ طبعی – نبردی دوستانه بین متفکرانی که به خوبی یکدیگر را می شناسند و علی‌رغم تفاوت‌های فکری غالباً قابل ملاحظه‌ای که دارند به یکدیگر احترام زیادی می گذارند.



قیمت اصلی تومان 90,000 بود با تخفیف 67,500 تومان بخرید.
لینک خرید:
https://hekmatkalame.com/product/lifeandphilosophybook/
من به حلقه‌ی آتش
سکندری خورده‌ام
تا این زمان فلزی بگذرد
من می‌نشینم
کنار این جاری
به تماشای آتش و دود
و شیار سبز مرطوبی که تویی


[ #بهرام_اردبیلی
بهم پیوستم/ تارهایی/ برای آنکه آواز بخوانی/ فصل دوم / بهار]

آنان
خبر خوش
تازه ترین اثر زنده یاد کلاوس شولز ۱۵ نوامبر منتشر خواهد شد.
آلبوم ۱۰۱ راه شیری
دسته آلبومهای منتشر نشده

همه چیز در پایان سال 2008 با پرس و جو از یک شرکت تولید فیلم آلمانی شروع شد که آیا کلاوس شولز احتمالاً موسیقی فیلم مستند درباره هکرهای کامپیوتری را ساخته.... در نهایت، این به یک آلبوم کامل KS تبدیل شد که کارگردان فیلم مستند "هکر" - الکس بیدرمن - فقط از قطعات کوچکی به عنوان موسیقی پس زمینه ملایم استفاده می کرد.
این یک تبریک از خانه کیهانی جدید کلاوس در جایی در جهان است.

🆔@electronicmusicberlinschool
🔻🔻🔻🔻🔻

#وست_وود

هنوز

مي خواهم فكرم را متمركز كنم و چيزی بنويسم
تنها حقیقت باقی مانده اما این است که
راكون ها چيزی برای نوشتن باقی نگذاشته اند
سگ هاوارد ناله می كند
روی برآمدگی تپه مانندی نشسته ام
آقای رابينسون كه گويی جوان‌تر شده
 از خانه بيرون می‌آيد و به من اشاره می كند
در آن برهوت مگر جز من کسی هست
یا چيزی برای نشان دادن  
اصواتی نامفهوم رد و بدل می شود میان ما
خیره می شوم در منظره روبرو
هرگز فكر نمی كردم خانه رابينسون ها اينقدر نو باشد
....
سگ هاوارد همچنان می نالد
می ايستم
حالا بايد در آستانه در باشم
دستگيره را كه بچرخانم همه چيز تمام می شود
آن وقت مي توانم رابينسون پیر را از پنجره آشپزخانه ببينم
كه دارد با آ قای بانتن كل كل می كند
اما ظاهرا قرار نيست چيزی تمام شود
هيچ كس نمی داند سگ هاوارد 
از چه زمانی شروع كرده به ناليدن
بوته های گوجه فرنگي كی به بار نشسته اند و
لاشه ماستنگ از چه زمانی برابر خانه آقاي بانتن ظاهر شده است
....
همچنان از پنجره آشپزخانه 
به خلوت خيابان وست وود نگاه می كنم
آنطرف تر چند مرغ دريايی كلاغي را دوره كرده اند
گویا از او نشانه های توفانی را می پرسند 
که در راه است 
مردمان در اتاق ها مرده اند و
نسيمی آرام از سمت اقيانوس همچنان می وزد

#سینا_سنجری
 اكتبر ۲۰۱۴

چه زود ده‌سال گذشت

🔻🔻🔻🔻🔻

Https:/T.me/sanjarisina
🔻🔻🔻🔻🔻

#ترانه
#رباعی
#ترانه‌ی_سینا



در وهم هر آن چه باشم آن خواهم دید
هر شکل گمان کنم همان خواهم دید

در این کلمات زائری تنها را
می‌بینم و باز همچنان خواهم دید

#سینا_سنجری
از کتاب چاپ نشده‌ی " کاما"
خرداد ۱۳۹۳/ جولای ۲۰۱۴
ونکوور

🔻🔻🔻🔻🔻
🔻🔻🔻🔻🔻


#سایفایکو


#SciFaiku

at edge of universe
opens a champagne bottle
lonely astronaut

#Sina_Sanjari

#سینا_سنجری

🔻🔻🔻🔻🔻
🔻🔻🔻🔻🔻🔻


#ترانه
#رباعی

از شاعر کمتر شناخته شده‌ای بنام بینوای بدخشانی ( شاه خلیل الله) ترانه‌ای در ریاض العارفین آمده است که چنین است:

من آب شدم، سراب دیدم خود را
دریا گشتم، حباب دیدم خود را

آگاه شدم، تمام دیدم غفلت
بیدار شدم به خواب دیدم خود را...

گمان کردم اگر مصراع آخر را از بند پیام دینی اخلاقی‌اش آزاد کنیم بازسرایی این ترانه ارزش دارد و آنچه پدید آمد این است:


چون غرق شدم در آب دیدم خود را
در هیات یک حباب دیدم خود را

هر بار که در آینه بیدار شدم
آن‌سوتر خود به خواب دیدم خود را

البته این روایت کوبندگی مصراع آخر ترانه‌ی شاه خلیل الله را ندارد. و چرا باید داشته باشد؟

#سینا_سنجری

🔻🔻🔻🔻🔻

T.me/Sanjarisina
🔻🔻🔻🔻🔻

#ترانه
#رباعی



تقویمم را گذشته‌ام برگ به برگ
یک برگ به باد رفته، برگی به تگرگ

سال پایان زندگی زاده شدم
از اول مرگ آمدم تا ته مرگ

#حسین_عبدالوند

🔻🔻🔻🔻🔻
Forwarded from سراووشا/ سینا سنجری (سینا سنجری)
@sanjarisina

حکایت نخست

جناب استاد محمدعلی بهمنی شاعر غزل سرای معاصر غزلی دارند اینچنین:

یک اشتباه و یک دهه در خود فرو شدن
با نیشخند آینه ها روبرو شدن

این سهم یا سزای تو ، اما جزای من
محکوم تا همیشه ی راز مگو شدن

حتا به رستخیز زبان وا نمی کنم
آسوده باش نیست مرامم دورو شدن

ده سال بادروغ تو خوش بود حال من
حالا چه سود می بری از راست گو شدن

ایهام و استعاره و تمثیل و نقطه چین
آسان که نیست شاعر چشمان او شدن

...

البته به هیچ وجه در حد غزل های عالی و حتی خوب شان نیست.



نمی دانم ایشان کی این غزل را سروده اند ولی من هم غزلی دارم به گمانم در سال ۷۶ سروده شده همان روزها بعضی دوستان خواندند و شنیدندش. و در ۱۳۷۸ در کتاب گزیده شعرها در نیستان چاپ شد.

غزل این است:

آیا کجاست فرصت دلتنگ او شدن؟

ناگاه در فواصل خالی فرو شدن؟

وقتی عبور میکند آن دلبر شگرف

چرخی به عاشقی زدن و زیرو رو شدن

تنها به قدر لحظه ای از سالیان سال

تطهیر در تقدس یک آرزو شدن

نوشیدن پیاله ی خیامی از سبو

پیش از پیاله گشتن و پیش از سبو شدن!

پویان به کشف راز بزرگی که زندگیست

تا فرصتی ست همنفس جستجو شدن

این هم غزل که نان شبم بود بگذریم!

کز من گذشته غزلخوان او شدن....

هرگز به عمق آیینه ها پی نمی بریم

از ترس با حقیقت روبه رو شدن.........

من البته مالک این وزن و ردیف و قافیه نیستم .. داوری نیز نمی کنم.... تنها بر آفتاب افکنده ام برای دیدن؛ دیدنی دیگر.

#سینا_سنجری

@sanjarisina
Telegram Center
Telegram Center
Channel